ساده گرایی دیجیتال ، کتابی برای رسیدن به آزادی در دنیای تکنولوژیک

همه چیز در این دنیا به سمت شلوغ و پیچیده شدن می رود! برای آرامش خودمان هم که شده باید به دنبال ساده گرایی باشیم تا از این فضا فاصله بگیریم! در عصری که تلفن های همراه، شبکه های اجتماعی و شرکت های تکنولوژی بر ما و توجه ما سوار شده اند، ساده گرایی دیجیتال راهی برای رهایی از شلوغی های اطرافمان است! کاری که رضایت ما از زندگی را افزایش می دهد!

ساده گرایی دیجیتال چیست؟

«ساده گرایی دیجیتال» راهنمایی عملی و کاربردی برای گشودن چشم شما به چشم‌انداز شبکه‌ها و فضای مجازی است، یعنی جایی که چندین کمپانی گران قیمت با درآمدهای میلیون دلاری، نهایت تلاششان را به کار می‌گیرند تا توجه شما را به خود جلب کنند. خوشبختانه اخیرا هاله‌ای از شک و تردید پیرامون اینگونه مسائل در جهان مجازی در حال شکل گرفتن است و به نظر می‌رسد که مردم مشتاق پس گرفتن استقلالی هستند که پیش از این در ذهن و جهان خودشان داشتند، و همچنان که این استقلال را پس می‌گیرند، میزان رضایتشان از زندگی و سلامت زیستشان نیز بالاتر می‌رود. با استفاده از ابزارها و روش‌های صحیح شما هم می‌توانید تمرکز و بهره‌وری خود را با عقب نشینی کردن از جهان تکنولوژی، به دست بیاورید.

کتاب ساده گرایی دیجیتال برای چه کسانی نوشته شده است؟

  • هرکسی که احساس می‌کند در محاصره شبکه های اجتماعی و فضای مجازی قرار دارد.
  • افرادی که به دنبال راهی برای افزایش احساس رضایت و بهره‌وری خود هستند.
  • معتادین به خبر که انگار نیاز به پاکسازی و ترک این عادت بد دارند.

درباره نویسنده این کتاب

«کال نیوپرت» مدرس علوم کامپیوتر دانشگاه «جورج واشنگتن» است که گه‌گاه درباره تاثیرات تکنولوژی بر زندگی روزمره نیز می‌نویسد. آخرین کتاب او سال 2016 تحت عنوان «یک کار جدی: قوانینی برای تمرکز کردن در جهانی شلوغ» منتشر شده است.

 

اطلاعاتی از کتاب ساده گرایی دیجیتال
اطلاعاتی از کتاب ساده گرایی دیجیتال

 

کتاب ساده گرایی دیجیتال به چه دردی می‌خورد؟

شما در این کتاب یاد می‌گیرید که چگونه افسار زندگی خود را از منابع قدرتی که از توجه شما تغذیه می‌کنند، پس بگیرید.

طی بیست سال اخیر مشخصه‌های بسیاری توسط تکنولوژی به فرهنگ و زبان ما وارد شده‌اند، یکی از مهم‌ترین آنها که شاید نخستین چیزی نباشد که به ذهن می‌رسد، کلید «لایک» است. از وقتی که «لایک» برای اولین بار در سال 2007 توسط یکی از شبکه‌ های اجتماعی قدیمی و منسوخ، یعنی «فرند فید» وارد دنیای اینترنت شد، زمان زیادی طول نکشید تا این کلید به یکی از اساسی و البته پیش پا افتاده‌ترین ویژگی‌های تمام شبکه‌ های اجتماعی تبدیل شود. امروزه این ویژگی ساده تبدیل به ابزاری فوق‌العاده برای شبکه‌ های اجتماعی مختلف شده است تا بتوانند علایق کاربران خود را رصد کرده و از این طریق آنها را با اپلیکیشن خود درگیر نگه دارند.

با این اوصاف تعجبی ندارد که مردم کم کم شروع به عقب نشینی از شبکه‌ های اجتماعی کرده‌اند و متوجه شده‌اند آسیب‌هایی که این شبکه های اجتماعی با خود در پی دارند بیشتر از مزیت‌هایی‌ست که ارائه می‌کنند. در حقیقت نتایج بسیاری از تحقیقات ممکن است چشمان شما را نسبت به آثار منفی شبکه‌ های اجتماعی و گوشی‌های هوشمند باز کند.

در این کتاب پروفسور «کال نیوپورت» طی یک فرصت مطالعاتی، تعداد 1600 داوطلب را به مدت یک ماه مورد بررسی و مطالعه قرار داده است. از نتایج این تحقیق می‌توان به این مساله اشاره کرد که «ساده گرایی دیجیتال» راهی‌ست برای عقب‌گرد کردن از حمله انواع اطلاعات موجود در فضای مجازی که موجب حواس‌پرتی ما از زندگی واقعی می‌شوند و در نتیجه، یافتن راهی برای زندگی رضایتمندانه‌تر.

 

در این کتاب شما یاد می‌گیرید که:

  • چگونه شبکه‌ های اجتماعی مانند تنباکو، اعتیاد آورند.
  • چگونه از تلفن‌های هوشمند خود به شکل صحیح تری استفاده بکنید.
  • چرا «توجه» شما، به اندازه نفت ارزشمند است؟

 

 

ساده گرایی دیجیتال، در عصر حکمرانی شرکت های فناوری

امروزه ابزارهایی که زمانی از آنها برای صحبت کردن و یا رد و بدل کردن موسیقی استفاده می‌شد به وسایلی اعتیاد آور و خطرناک تبدیل شده‌اند.

مجله نیویورک در سال 2016 مقاله‌ای از «اندرو سالیوان» منتشر کرد، سالیوان در این مقاله 7هزار کلمه‌ای تعریف می‌کند که چگونه زندگی‌اش را به یورش بی‌پایان اخبار، عکس‌ها و حتی سایت‌های آموزش آنلاین باخت. احتمال زیادی وجود دارد که آنچه سالیوان از آن سخن می‌گوید، برای شما آشنا باشد- همان میل مقاومت ناپذیر به دست گرفتن تلفن همراه و چک کردن پیام‌ها، ایمیل و  پست‌های تازه شبکه‌ های اجتماعی که عضو آن هستید، و احساس منفی و شدید رکودی که در آن لحظه در زندگی خود حس می‌کنید.

 

شبکه های اجتماعی از اعتیاد آورترین تکنولوژی های امروزی هستند
شبکه های اجتماعی اعتیاد آفرین

 

شاید وقت آن باشد که از خود بپرسیم «چه شد که کارمان به اینجا رسید؟»

یک مساله مهم برای فهم اینکه چرا تکنولوژی در مرکز این مشکلات قرار دارد، درک این موضوع است که بدانیم تکنولوژی هرگز قرار نبود به شیوه‌ای که امروز با آن برخورد می‌شود مورد استفاده قرار بگیرد. وقتی که اولین گوشی هوشمند آیفون در سال 2007 رونمایی شد، استیو جابز آن را به عنوان «بهترین آیپاد دنیا» معرفی کرد. این وسیله چیز جالبی بود برای آنکه هم تماس‌های تلفنیتان را برقرار کنید و هم با آن به موسیقی گوش کنید، به گفته «اندی گرینگون» که یکی از مهندسین حاضر در پروژه ساخت اولین گوشی آیفون بود، جابز این ایده را که آیفون تبدیل به یک یار سوم در کنار بازی‌ها و اپلیکیشن‌های موبایلی شود قبول نداشت.

این قضیه درباره فیس بوک هم صدق می‌کند. در سال 2004 فیس بوک را به عنوان راهی هوشمندانه و خلاق برای پیدا کردن دوستان قدیمی و یا فهمیدن اطلاعات بیشتر در مورد دوستان دوستانمان می‌دانستند و قطعا نه بعنوان منبعی بزرگ برای دریافت اخبار و یا چیزی برای اینکه بتوانیم مدت زیادی از وقتمان را در آن هدر بدهیم. برای بیشتر کسانی که در آن سال‌ها دانشجو بودند بازی‌های کامپیوتری دو بعدی، مانند خانه سازی جذابیت بیشتری از فیس بوک داشت.

وقتی که مردم برای اولین بار ابزارهای تکنولوژی محوری مثل آیفون و یا شبکه های اجتماعی ای مانند فیس بوک را به زندگی راه دادند، کسی به آنها نگفت که قرار است این تکنولوژی ها ساعت های زیادی از زندگی آنها را در اختیار  بگیرند. این بخش تاریک و اعتیاد آور تکنولوژی آرام آرام به درون زندگی ما خزیده است، البته با کمک مهندسین شبکه‌ های اجتماعی که تلاش‌های بسیاری در راستای این هدف کردند. بیل ماهلر در یک شوی تلوزیونی به نام «زمان حقیقی» که در سال 2017 از شبکه HBO پخش شد، سرمایه داران شبکه‌ های اجتماعی را با سرمایه داران در تجارت تنباکو مقایسه کرد، تلاش برای طراحی و فروش برنامه‌هایی که تا جای ممکن اعتیاد آورند.

در واقع مقاله‌های بسیاری هم در باره این موضوع نوشته شده است که چگونه می‌توان توجه مردم را جلب کرد و در طول زمان نگه داشت، از جمله کمپانی‌های بزرگی که از میل ذاتی بشر به مهر طلبی و جلب تایید دیگران، سودجویی می‌کنند. توجه داشته باشید که فیس بوک یکی از بزرگترین رشدهای خود را زمانی ثبت کرد که در سال 2009، گزینه «لایک» را به صفحه خود اضافه کرد، همان چیزی که پیش از آن در اپ «فرند فید» وجود داشت. بعد از اضافه کردن لایک دیگر وقتی کسی پستی در فیس بوک می‌گذاشت تنها یک پست نبود، بلکه تعاملی دو طرفه به حساب می‌آمد. «یعنی چند نفر از اعضای صفحه من چیزی که من پست کرده‌ام را «لایک» خواهند کرد؟» ، از صدقه سر همین پرسش بود که میل اولیه به چک کردن صفحه‌هایمان به وجود آمد و سرانجام صدای نوتیفیکیشن‌ها به بخشی از زندگی روزمره ما تبدیل شد.

فلسفه ساده گرایی دیجیتال

ساده گرایی دیجیتال بر پایه این فلسفه قرار گرفته است که «آنچه کمتر است، ممکن است در واقع بیشتر باشد.»

اگر قرار باشد ما از خودمان در مقابل نوابغ «سیلیکون ولی» محافظت کنیم و اگر علاقمند به از بین بردن ضعف‌هایمان هستیم، پس باید استراتژی محکمی برای دفاع از خودمان داشته باشیم. به همین دلیل است که نویسنده این مطلب سبک زندگی نوینی تحت عنوان «ساده گرایی دیجیتال» را معرفی کرده است.

بسیاری از مردم راه‌های راحت و سریعی برای رهایی از اعتیاد به دنیای دیجیتال پیشنهاد می‌دهند، مثل اینکه نوتیفیکیشن تلفن خود را قطع کنید؛ اما نویسنده به اینکه این گونه راه‌ها برای ایجاد تغییر در بلند مدت به کار بیایند اعتماد ندارد. افزون بر این نویسنده مقاله مشابهی گفته بود که یک بار، صدای پیام 112 اپلیکیشن را از تلفن خود قطع کرد، اما سوال اصلی اینجا بود که «آیا اصلا به این تعداد اپلیکیشن روی تلفن خود نیاز داشت؟»

اساس ساده گرایی دیجیتال بر پایه فلسفه «ارزش زمان» گذاشته شده است، این فلسفه می‌گوید که بهتر زیستن، در کمتر وقت هدر دادن است. نام «ساده گرایی دیجیتال» را از قصد شبیه به نام «سبک زندگی مینیمال» انتخاب کرده‌اند که توسط نویسندگانی نظیر «ماری کوندو» معرفی و گسترش داده شده است. کوندو می‌گوید تنها چیزهایی را به زندگی خود راه دهید که موجب لذت و نشاط شما می‌شوند. «نیوپورت» همین فلسفه را به اپلیکیشن‌ها و دنیای دیجیتال نیز تعمیم داده است و می‌گوید قبل از استفاده و یا نصب هر برنامه‌ای از خود بپرسید «آیا این وبسایت یا اپلیکیشن واقعا بهتر از هر چیز دیگری خواسته و ارزش‌های من را برآورده می‌کند؟»

ساده گرایی دیجیتال البته یک گام جلوتر هم می‌رود تا از شما بخواهد در حالی که ارزش‌های واقعی زندگی خودتان را به آنچه در حقیقت در ذهن خود دارید نزدیک‌تر می‌کنید، استفاده خود را از تکنولوژی نیز بهینه‌تر کنید و در عین حال از انرژی و زمانی که صرف آن می‌کنید بکاهید. پس اگر به طور مثال، توییتر برنامه‌ایست که استفاده از آن برای شغل و حرفه شما نیز مناسب است، چهارچوب‌های هدف‌مندی برای استفاده از آن بگذارید و عاقلانه از آن استفاده کنید، آنچه که الزامی است را انجام بدهید و بعد، از آن خارج شوید.

یکی از 1600 نفری که در آزمایش نیوپورت شرکت کرد، تایلر نام داشت. او در تعداد محدودی از شبکه های اجتماعی عضو بود زیرا برای در ارتباط بودن با دوستانش، سرگرمی و آشنایی با اجتماع ارزش قائل بود. اما در خلال تجربه «ساده گرایی دیجیتال» متوجه شد آنچه از بودن در این شبکه‌ های اجتماعی به دست می‌آورد ارزش زمانی را که از دست می‌دهد ندارد. تایلر صفحات خود را در شبکه‌هایی که عضو آن بود بست و یک سال بعد از آزمایش هم‌چنان قدردان تغییراتی بود که ساده گرایی دیجیتال وارد زندگی‌اش کرده بود. او بیشتر ورزش می‌کند، بیشتر کتاب می‌خواند، فعالیت‌های خیرخواهانه انجام می‌دهد و نواختن یک ساز را آغاز کرده است و با وجود تمام این‌ها، نسبت به گذشته زمان بیشتری دارد تا در کنار خانواده‌اش وقت بگذراند و روی حرفه‌اش تمرکز کند. تایلر می‌داند که بسیاری از مردم معتقدند نمی‌توان شبکه‌ های اجتماعی را ترک کرد، ولی در این مقطع از زندگی‌اش دلیلی برای ادامه استفاده از آن نمی‌بیند.

کاربران فیس بوک به طور میانگین 350 دقیقه از وقت خود را در هفته به این برنامه اختصاص می‌دهند.

 

شبکه های اجتماعی ؟ زندان دیجیتال یا یک فضای باز ؟
شبکه های اجتماعی ؟ یک زندان دیجیتال ؟

 

 

اصول سه گانه ساده گرایی دیجیتال

ساده گرایی دیجیتال بر سه اصل استوار است- هزینه بر بودن دنیای درهم و برهم دیجیتالی، اهمیت بهینه سازی استفاده از شبکه های اجتماعی و تکنولوژی و در نهایت رضایت فردی.

اصل اول به اقتصاد نوین مرتبط می‌شود که توسط هانری دیوید ترو در کتاب «والدن» گسترش داده شده است. به طور خلاصه اقتصاد نوین به هزینه‌های زندگی و محاسبه اینکه چه چیزی ارزش بیشتری برای هزینه کردن دارد می‌پردازد. برای مثال «ترو» به شما می‌گوید که اگر قصد دارید خودرویی خریداری کنید تا این پس به جای راه رفتن در شهر، با رانندگی به مقصد خود برسید، هزینه‌ای که برای خودرو صرف می‌کنید تنها هزینه‌ای نیست که می‌پردازید، بلکه زمان و اضطراب ناشی از کاری که برای به دست آوردن این مقدار پول می‌کنید و همچنین هزینه‌ای که برای سالم و ایمن نگه داشتن خودرو می‌پردازید نیز جزو هزینه‌های شما به شمار خواهند رفت. در نهایت هزینه ماشین ممکن است بسیار فراتر از هزینه پیاده روی در سطح شهر از آب در بیاید. این بررسی با همین دقت باید در مورد رسانه‌های دیجیتالی هم انجام شود. از خودتان بپرسید که واقعا چه چیزی به دست می‌آورید و آنچه به دست می‌آورید چه مقدار از زمان و توجه شما را از شما می گیرد؟ آیا مطمئنید که نمی‌توانید آنچه به دست می‌آورید را از راه دیگری کسب کنید؟

اصل دوم به یک مشخصه اقتصادی دیگر مرتبط می‌شود؛ یعنی قانون «کاهش بازدهی» که توضیح می‌دهد انسان نمی‌تواند دائما به زندگی خود چیزهای مختلف اضافه کند و انتظار داشته باشد پیشرفتش هم به همان اندازه ادامه پیدا کند. به عنوان مثال اگر شما مدیر یک کارخانه تولید خودرو بودید، اولین کارگرانی که به کارخانه خود اضافه می‌کردید موجب می‌شدند سطح و میزان تولید شما افزایش پیدا کند، اما بعد از مدتی به نقطه‌ای می‌رسیدید که متوجه می‌شدید خط تولید شما امکان داشتن کارگر بیشتری ندارد. چرا که تولید به بیشینه میزان خود رسیده است، در صورت افزایش تعداد کارگرها تولید افزایش پیدا نخواهد کرد، کارگرها با یکدیگر به مشکل می‌خورند و شروع می‌کنند به دعوا و یا زیرآب یکدیگر را زدن و در نتیجه تولید شما نیز لطمه می‌بیند.

بیایید مثالی که زدیم را وارد زندگی واقعی خود کنیم، فرض کنید به جای تولید خودرو شما قصد دارید که از اخبار روز جهان مطلع باشید.  اگر پیش از این اصلا اخبار را دنبال نمی‌کردید، چک کردن یکی دو خبرگزاری در روز می‌تواند پیشرفت بزرگی برای شما به حساب بیاید. اما اگر قرار باشید شما چند تا از این شبکه های اجتماعی را در صفحه گوشی خود بچپانید و در هر کدام از این شبکه های اجتماعی منابع مختلفی از خبر را دنبال کنید، این ماجرا تبدیل به یک داستان بی پایان و نامفهوم می‌شود که در نهایت حواس شما را از زندگی خودتان پرت می‌کند. به جای تمام این‌ها می‌توانید از اپلیکیشن «اینستا پیپر» استفاده کنید که به شما اجازه می‌دهد اتفاقات جذابی را که در طول هفته رخ داده‌اند طی روزهای آخر هفته مرور کنید، آن هم بدون هیچ تبلیغی.

به عنوان سومین اصل، باید ببینیم که زندگی عارفان و دراویش به چه صورت است. بسیاری از مردم فکر می‌کنند که این افراد «ضد تکنولوژی» هستند، اما واقعیت به این سادگی نیست. عارفان، تکنولوژی و این شبکه های اجتماعی را بدون اینکه امتحان کنند و یا زیر سوال ببرند رد نمی‌کنند. مثلا اگر چیزی به اندازه دستگاه فرز (دستگاهی برای بریدن آهن) به درد بخور باشد آنها با خوشحالی از آن استفاده می‌کنند. اما بهرحال اگر چیزی با ارزش‌های اساسی آنها درباره خانواده و جامعه مغایرت داشته باشد، آن را منع خواهند کرد. شما نیز باید چنین ارزشی را درباره هر یک از چیزهایی که در زندگیتان دارید پیاده کنید. آیا این چیز واقعا به شما سود می‌رساند و از ارزش‌های شما محافظت می‌کند؟ و در غیر این صورت بهتر نیست از شر آن خلاص شوید؟ در مورد شبکه های اجتماعی ، پاسخ شما به این سوال چیست؟

دوره ترک سی روزه برای ساده گرایی دیجیتال

اگر اصول ساده گرایی دیجیتال به نظرتان خوب است، پس یک دوره سی روزه را آغاز کنید که در آن از این ابزارها فاصله می‌گیرید. در نظر داشته باشید این یک دوره پاکسازی معمولی نیست که بعد از آن به عادات پیشین خود باز گردید بلکه در این دوره قرار است آنچه تا کنون انجام می‌دادید را متوقف کنید و در عوض راه‌های جدیدی برای تغییر سبک زندگی خود پیدا کنید.

پس با این ذهنیت، به مدت سی روز چیزهای غیر ضروری مربوط به تکنولوژی را از زندگی خود حذف کنید، یعنی چیزهایی که برای ادامه شغل و حیات خود به آنها نیازی ندارید.

در ابتدا وقتی می‌فهمید که چه عادات اعتیاد آوری را در خود پرورش داده بودید، احساس غمگینی خواهید کرد. اما اغلب 1600 شرکت کننده آزمایش «نیوپورت» گزارش دادند که خیلی زود گوشی‌های هوشمند خود و آنچه اپلیکیشن‌های موجود در این گوشی‌ها ارائه می‌دادند را فراموش کردند. هنگامی که در حال تفکیک چیزهای ضروری هستید، مفاهیم «آسایش» و «ضرورت» را با یکدیگر اشتباه نکنید. مثلا شما ممکن است فکر کنید با خروجتان از فیس بوک لطمه جبران ناپذیری به رابطه دوستیتان می‌زنید، اما در عمل متوجه شوید که بعد از رفتن از فیس بوک، با تلفن زدن به آن شخص، صحبت کردن با او و یا دیدار او از نزدیک این رابطه را به شکل قوی‌تری از گذشته نیز حفظ خواهید کرد.

تکلیف دیگر این دوره این است که بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی برای شما واقعا اهمیت دارند. علایق شما چه چیزهایی هستند و در خارج از جهان وب، از انجام چه کارهایی لذت می‌برید؟

 

این مساله مهم است زیرا باید بتوانید جای خالی زمانی را که به علت غیبت از شبکه‌ های اجتماعی به دست می‌آورید پر کنید.

بعد از به پایان رسیدن این سی روز، دوره‌ای آغاز می‌شود که در آن هر وسیله‌ای را با تفکر و احتیاط دوباره به دست بگیرید. در این مرحله برای هر چیز مرتبط با تکنولوژی که تصمیم می‌گیرید در زندگی خود نگه دارید، باید سه سوال از خود بپرسید. سوال اول این است که «آیا این تکنولوژی از ارزش‌های شخصی من حمایت می‌کند؟» اگر پاسختان به این سوال مثبت است، پس سراغ سوال بعدی می‌رویم: «آیا استفاده از این تکنولوژی بهترین راه برای حمایت از این ارزش است؟». به عنوان مثال شبکه های اجتماعی ای مانند اینستاگرام وسیله مناسبی برای برقرار نگه داشتن ارتباطمان با دوستان و اقوامی است که از نظر جغرافیایی از ما دورند، اما در عین حال اینکه هفته‌ای یک روز از طریق اسکایپ با آنها تماس تلفنی یا ویدیویی برقرار کنیم، ممکن است روش بهتری برای حفظ ارتباط به نظر برسد. در واقع اغلب مردم متوجه می‌شوند که اغلب ابزارها و خدمات مربوط به تکنولوژی و شبکه های اجتماعی ، از دو پرسش اول عبور نمی‌کنند.

اما چنانچه چیزی باقی ماند که پاسخش به هر دو پرسش مثبت بود، زمان پرسیدن آخرین سوال فرا می‌رسد: چگونه می‌توانم طوری از این وسیله استفاده کنم که در عین بالا بردن بهره‌وری خودم از آن، آسیبی که از آن به من می‌رسد را حتی المقدور کاهش دهم؟

ساده گرایی دیجیتال تنها بر پایه اینکه از شبکه های اجتماعی و سایر چیزهای مربوط به تکنولوژی استفاده کنیم یا نه قرار ندارد. مثلا اگر افرادی که ساده گرایی دیجیتال را به عنوان سبک زندگی خود انتخاب کرده‌اند از توییتر استفاده کنند، احتمالا آن را روی گوشی تلفن همراه خود نصب نکرده‌اند، بلکه آن را تنها یک یا دو بار در هفته (از طریق کامپیوتر یا لپ تاپ) چک می‌کنند و تنها افرادی را دنبال می‌کنند که واقعا به آنها اهمیت می‌دهند و از طریق دیگری نمی‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.

برای جلوگیری از احساس انزوا و تنهایی ناشی از محروم کردن خود از فضای مجازی، اول ترک تلفن همراه در خانه تمرین کنید و بیشتر کردن پیاده روی را تمرین کنید.

مشکلی که در نصایح و درس‌های زندگی وجود دارد این است که به کار بردن فوری آنها موجب می‌شود که فرد سریعا از تغییرات ناگهانی ای که در زندگی‌اش اعمال کرده عقب نشینی کند و این تغییرات دوام زیادی نداشته باشند. ممکن است شما ترغیب شوید و به طوری ناگهانی یک برنامه مرتب و سالم را آغاز کنید، اما به محض اینکه با یک مشکل مواجه شوید و یا یک گره در کارتان ایجاد شود، ساده‌ترین راه حل را در تسلیم شدن و بازگشت به همان روش پیشین خود بیابید. به همین دلیل است که ساده گرایی دیجیتال تمرین‌های متنوعی دارد که هم با سبک‌های زندگی مختلف منطبق هستند و هم از ارزش‌های اصلی و حقیقی زندگی، که امروزه در لا به لای دنیای دیجیتال و فعالیت‌های مجازی در حال از بین رفتن است پشتیبانی می‌کنند.

اولین پیشنهاد ما به شما این است که خلوت و تنهایی خود را به مثابه متاع گران قیمتی ببینید که تا کنون توسط این شبکه های اجتماعی و در دنیای تکنولوژیک امروز، از شما گرفته شده بود.

اگر شما تا پیش از اواسط دهه هشتاد میلادی (اوایل دهه شصت شمسی) متولد شده باشید احتمالا خاطرات واضحی از زمانی که هنوز اثری از تکنولوژی در جهان نبود در ذهن دارید. اما اغلب افرادی که بعد از نیمه دهه نود تا سال 2012 میلادی (اوایل دهه هفتاد تا ابتدای دهه نود شمسی) متولد شدند، با گوشی‌های هوشمند بزرگ شده‌اند و اکنون به طور میانگین 9 ساعت از روز خود را صرف ابزارهای مربوط به تکنولوژی می‌کنند.  «ژان توئنگ» که یکی از محققان مشهور جهان است، میزان فزاینده‌ای از مشکلات مربوط به سلامت روان را در این گروه سنی که آنها را “iGen” نامیده است پیدا کرد ! از جمله این مشکلات می‌توان به درصد بالای افسردگی، خودکشی، مشکلات خوردن، بدخلقی و بیشتر از همه، اضطراب اشاره کرد.

یک توضیح دیگر برای اینکه این افراد از چه چیزی رنج می‌برند را نیز می‌توان در عبارت «محرومیت از خلوت» خلاصه کرد. یعنی نداشتن زمانی برای دور بودن از دیگران، تماشای دیگران و تحلیل اطلاعاتی که در طول روز وارد ذهن شده است که برای پردازش عواطف در مغز امری ضروری است، روی روابط ما با دیگران تاثیر مثبتی دارد و به مغز فرصتی می‌دهد تا اطلاعاتش را منظم کند.

نکته طلایی قضیه این است که خلوت ما به راحتی قابل بازیابی است. این خلوت را می‌توان حتی در کافه‌ای شلوغ یا مترو هم تجربه کرد، فقط کافی است که بتوانید با خودتان و افکارتان تنها باشید.

پس بار بعدی که از خانه خارج شدید تلفن خود را بگذارید در منزل بماند. اگر شما روزهای پیش از تکنولوژی را به خاطر بیاورید می‌دانید که این کار خطرناک یا جنون آمیز نیست. اما اگر به هر صورت نگران هستید که شاید اتفاقی اورژانسی بیفتد می‌توانید تلفنتان را در جعبه عینک یا جایی که به آسانی قابل دسترسی نباشد جا سازی کنید.

قدم زدن یکی از سنتی‌ترین راه‌ها برای خلوت کردن با خود است، در طول تاریخ خردمندان بسیاری از این طریق تفکر و آثار خود را ارتقا داده‌ند، احتمالا مشهورترین آنها «ترو» است ولی «آرتور ریمبود»، «ژان ژاک روسو» و «فردریش نیچه» هم از جمله افرادی بودند که برخی از بهترین ایده‌هایشان حین قدم زدن و خلوت با خود به آنها الهام شده است؛ و البته که این کار بدون سرک کشیدن در زندگی دیگران از طریق گوشی‌های تلفن انجام شده است.

اگر به جای کلیک کردن، برای پیام فرستادن و تلفن کردن برنامه ریزی کنید احساس تنهایی کمتری خواهید کرد.

هزاران سال طول کشید تا بشر سیستم پیچیده مغزش را با شبکه گسترده‌ای از نورون‌ها تکامل ببخشید و البته یکی از اهداف این تکامل برای داشتن یک زندگی متشکل از روابط اجتماعی بوده است. به همین علت است که مغز ما در دنیای «هشتگ‌ها» و «ایموجی‌ها» احساس رضایت نمی‌کند. در نتیجه تعجب آور نیست اگر بفهمیم که بر اساس مجله آمریکایی «داروهای پیشگیرانه»، هر قدر وقت بیشتری در شبکه های اجتماعی بگذرانید، به همان اندازه بیشتر احساس تنهایی می‌کنید.

پس پیشنهاد بعدی ساده گرایی دیجیتال این است که از این پس، از کلیک کردن روی دکمه «لایک» دست بردارید.

در اصل، حتی از گذاشتن کامنت‌های کلیشه و سطحی مثل «عالی بود» یا «خیلی خوب بود» هم دست بردارید. با تصور اینکه این کامنت‌ها به معنی تعامل واقعی با اطرافیانتان هستند و یا جایگزین مناسبی برای یک گفت و گوی حقیقی هستند، خودتان و دیگران را گول نزنید. در عوض ساکت بمانید و نظراتتان را نگه دارید تا بار بعدی که دوستانتان را از نزدیک ملاقات کردید در یک گفت و گوی واقعی به آنها حس خودتان را بگویید، این گونه است که مغز به رضایتی که می‌خواهد دست پیدا می‌کند.

اگر هم نگران این هستید که دوستانتان سکوت شما را منفی تعبیر کنند و از دست شما ناراحت شوند، مستقیما برای آنها توضیح بدهید که از این گونه تعاملات مجازی کنار کشیده‌اید. به خاطر داشته باشید که رفتن به خانه دوستتان و بردن یک جعبه شیرینی همراهتان، بیشتر از صدها لایک ارزشمند است. واقعیت این است که حضور کمتر در شبکه‌ های اجتماعی به معنای داشتن زندگی اجتماعی بهتر است، چرا که در این صورت شما تمایل بیشتری به دیدن مردم “از نزدیک” و صحبت کردن با آنها دارید.

این مسائل در مورد پیامک زدن، اپلیکیشن‌هایی مانند تلگرام و ایمیل هم صدق می‌کند. یک صحبت تلفنی واقعی پاسخ بسیار بهتری برای نیاز ما به تعامل اجتماعی است تا هزاران ایموجی. البته قابل انکار نیست که پیام های نوشتاری بسیار به درد بخور هستند، اما وقتی که شما دیرتان شده است یا زمانی که نیاز به یک جواب کوتاه دارید؛ اما اگر قرار باشد جایگزین روابط اجتماعی شما شود، تنها نتیجه‌ای که خواهد داشت بالا بردن احساس تنهایی شماست.

یکی از افرادی که در حوزه‌های مربوط به تکنولوژی کار می‌کند ایده خوبی برای بازگشت به دنیای واقعی داد، به این صورت که برای خود ساعاتی تحت عنوان «ساعات مکالمه» تعیین کنید. او به همه اطرافیانش گفت که می‌توانند هرروز ساعت 5:30 با او تماس بگیرند و درباره هر موضوعی که می‌خواهند گفت و گو کنند. این راهی کاربردی برای خلاصی یافتن از پیامک های طولانی است، در عوض او به هر پیامکی پاسخ می‌دهد «بگذار تلفنی درباره‌اش صحبت می‌کنیم، ساعت 5:30 تماس بگیر.»

این نوع تعامل تنها به تلفن حرف زدن محدود نمی‌شود، شاید بهتر باشد که از دوستانتان دعوت کنید که یک روز تعطیل با شما به کافه محبوبتان بیایند، یا هرجا که راحت‌تر هستید، و رابطه‌تان را به سطح واقعی گسترش بدهید، خواهید دید که آن وقت خوشحال‌تر خواهید بود.

 

به جای ارتباط از طریق شبکه های اجتماعی ، به شکل واقعی با دوستانتان ارتباط برقرار کنید
به جای ارتباط از طریق شبکه های اجتماعی ، به شکل واقعی با دوستانتان ارتباط برقرار کنید

 

برای داشتن اوقات فراغت بهتر، با آغوش باز به استقبال سرگرمی‌های مورد علاقه و سالم خود برویم و برای فعالیت‌های کم کیفیت خود برنامه داشته باشید.

شما نباید ارزش زمانی را که برای فراغت در اختیار دارید دست کم بگیرید. به قول فیلسوف تاریخی و افسانه‌ای، ارسطو، برای داشتن زندگی خوب، نیاز به زمانی برای تامل هست، زمانی تا فقط از کاری که میکنیم لذت ببریم. این موضوع را «کیرن ستیا»، یکی از مریدان ارسطو به این شکل بسط می‌دهد که فعالیت‌هایی که موجب نشاط و رضایت درونی ما می‌شوند، برای رضایت کلی ما از زندگی حیاتی هستند.

نویسنده این قبیل کارها را «تفریحات با کیفیت» و سرگرمی‌های مرتبط با تکنولوژی مانند شبکه‌ های اجتماعی را «تفریحات کم کیفیت» می‌داند. لذا یکی دیگر از اهداف ساده گرایی دیجیتال این است که با محدود کردن سرگرمی‌های کم کیفیت، فضای بیشتری برای سرگرمی‌های با کیفیت فراهم کند.

برای درک اینکه چه فعالیت‌هایی بعنوان فعالیت «با کیفیت» تلقی می‌شوند، نویسنده پیشنهاد می‌کند کارهایی که نیازمند تلاش بیشتری هستند، کیفیت بالاتری نیز دارند و رضایت بیشتری نیز از آنها حاصل می‌شود. اگرچه ممکن است چنین فعالیتی به نظر خسته کننده بیاید اما همان طور که یک نویسنده انگلیسی به نام «آرتور بنت» پیش از این گفته است،

 

هرچه برای کاری که انجام می‌دهید بیشتر تلاش کنید، به همان اندازه بیشتر با احساس «رضایت» به خودتان پاداش می‌دهید و حتی از آن فعالیت انرژی می‌گیرید.

 

همچنین همان طور که «گری روگوسکی» در کتاب خود با نام «پیشه ور» گفته است، درگیر شدن فیزیکی با چیزهای واقعی و سه بعدی، کلید زندگی است. به همان اندازه، فشردن انگشت خود روی صفحه موبایل و لایک کردن یک پست، به نظر نمی‌رسد کاری واقعی باشد و رضایتی واقعی را بر مبنای تلاشی که به خرج داده‌ایم برای ما به همراه بیاورد. برای همین است که یکی از «درس‌های فراغت» ساده گرایی دیجیتال، درگیر شدن با دنیای واقعی و اعمال توانایی‌هایمان برای خلق لحظات ارزشمند است. و برای این هدف تکنولوژی می‌تواند کمک بزرگی باشد. مثلا با کمک هزاران ویدیوی آموزشی که در یوتیوب وجود دارد، شما می‌توانید تعطیلات آخر هفته را به ساختن تخت چوبی برای خودتان اختصاص بدهید و یا اصول ابتدایی نجاری را تمرین کنید.

شما همچنین می‌توانید برای خودتان «اهداف فراغت» تعیین کنید. مثلا برای دورهمی سه هفته دیگر که در خانه دوستتان برگزار می‌شود، یاد بگیرید چند آهنگ از خواننده محبوبتان را با گیتار بنوازید. تعیین چنین ضرب العجل‌هایی برای خودتان به شما کمک می‌کند تا اوقات فراغتتان به شکل ارزنده‌تری سپری شود.

پس برای اینکه مطمئن شوید تسلیم وسوسه بازگشت به فعالیت‌های کم کیفیت و از بین بردن تعطیلاتتان نمی‌شوید، بهترین روش این نیست که خماری ناشی از ترک تکنولوژی را تحمل کنید، بلکه بهتر است فعالیت‌هایی نظیر آنچه گفته شد را برای خود برنامه ریزی کنید.

خماری ناشی از ترک عادت به آسانی می‌تواند نتیجه معکوس بدهد و باعث شود که سرانجام به همان الگوی رفتاری پیشین خود برگردیم، پس بهتر است برنامه ریزی کنیم تا لحظات مشخص و کوتاهی از تعطیلات خود را به همان فعالیت‌های کم کیفیت سابق اختصاص بدهیم. در این صورت این احتمال هم وجود دارد که خود شما متوجه تفاوت کیفیت این فعالیت‌ها بشوید و دنیای مجازی اندک اندک از بخش روزمره ذهن شما خارج شود.

توصیه‌هایی برای مقاومت توجه شما و تنزل دادن مقام تلفن همراهتان در زندگی شما و استفاده از تنها یک وسیله مربوط به تکنولوژی

ممکن است ساده گرایی دیجیتال در دنیایی که اغلب مردم در آن به تلفن‌های هوشمند خود و شبکه‌ های اجتماعی چسبیده‌اند، تا حد زیادی غیر عادی به نظر برسد. اما واقعیت این است که ساده گرایی دیجیتال تنها بخشی از جنبشی است که در سرتاسر جهان با نام «مقاومت توجه» در حال شکل گرفتن است.

این جنبش نام خود را از صنعتی وام گرفته است که امروزه بسیاری از کمپانی‌های عظیم مربوط به تکنولوژی کار خود را بر پایه آن قرار داده‌اند، یعنی «اقتصاد توجهی». امروزه کمپانی‌هایی نظیر فیس بوک از همان طریقی کسب درآمد می‌کنند که در سده 800 میلادی روزنامه‌ها کسب درآمد می‌کردند، آنها جمعیت زیادی از مخاطبین را به خود جذب می‌کنند و سپس توجه مخاطبینشان را به تبلیغ کنندگانی که محصولات و یا خدماتشان را ارائه می‌کنند می‌فروشند. هرقدر مردم بیشتر جذب این قبیل کمپانی‌ها شوند و هر قدر آنها بیشتر بتوانند توجه مردم را به سمت خود نگه دارند، پول بیشتری نیز از تبلیغات نصیب آنها خواهد شد.

امروزه به دست آوردن توجه دیگران از به دست آوردن نفت هم با ارزش‌تر است؛ کما اینکه کمپانی گوگل 800 میلیارد دلار، فیس بوک 500 میلیارد دلار و اکسون موبایل 370 میلیارد دلار ارزش دارند.

با این حجم از پول، کمپانی‌هایی که از طریق اقتصاد توجهی کسب درآمد می‌کنند هر چه از دستشان برمی‌آید را انجام می‌دهند تا حتی با سو استفاده از آسیب پذیری‌های مردم توجه آنها را به خود نگه دارند. این‌ دقیقا همان علتی است که نشان می‌دهد چرا مردم باید استقلال فردی خود را حفظ کنند و در مقابل چنین سیاست‌هایی مقاومت کنند. یکی از چندین استراتژی «مقاومت توجه» خاموش کردن تلفن‌های هوشمند است، پس اگر کسی را دیدید که فقط یکی از گوشی‌های همراه قدیمی که تنها امکان تماس تلفنی در آن فعال است را در دست دارد، او احتمالا یکی از اعضای همین جنبش است که تصمیم گرفته از «اقتصاد توجهی» دور بماند.

روش دیگر این است که از کامپیوتر خود تنها در راستای یک هدف استفاده کنید، درست مثل ورژن‌های ابتدایی کامپیوترهای خانگی و مک. برای این کار می‌توانید از نرم‌افزاری مثل «freedom» استفاده کنید که مختص بلاک کردن است و نویسنده مشهوری با نام «زادی اسمیت» نیز در کتابش در سال 2012 به شخصه از این نرم افزار تشکر کرده.

حال برخی ممکن است تصور کنند تنزل دادن عمدی سطح کامپیوترهایشان، کم کردن توانایی کامپیوتر و نزدیک کردن آن به کامپیوترهای ابتدایی نوعی ارتداد تلقی می‌شود و کار اشتباهی است. اما چه شما چندین برنامه را هم زمان روی کامپیوترتان اجرا کنید و چه هیچ کاری با آن نکنید، تاثیری روی میزان قدرت و توانایی آن کامپیوتر ندارد. در واقع اگر از این زاویه نگاه کنید که با استفاده از کامپیوتر در راستای تنها یک هدف کارایی خودتان بالاتر می‌رود، می‌توان این طور نتیجه گرفت که در این صورت توانایی کامپیوترتان هم بیشتر می‌شود.

در دوره‌ای که شرکت‌های مربوط به اینترنت و تکنولوژی راه‌های بسیاری برای جلب کردن توجه شما دارند، ساده گرایی دیجیتال و راه‌های مقاومتی‌اش به شما کمک می‌کند تا بتوانید استقلال خود را حفظ کنید و تمرکزتان را صرف چیزهایی کنید که واقعا اهمیت دارند.

 

ساده گرایی دیجیتال قطعا مخالف سرسخت نوآوری‌های خلاقانه عصر دیجیتال نیست، اما با راه‌هایی که مردم از این ابزارها و نوآوری‌ها استفاده می‌کنند مخالف است.

 

ساده گرایی دیجیتال چه پیامی برای شما دارد؟

ساده گرایی دیجیتال راهی است که قصد دارد چشم اندازی از خطراتی که رسانه‌های نو ظهور دیجیتالی با خود در پی دارند به تصویر بکشد. موجی از اطلاعات فزاینده‌ای که وارد ذهن ما می‌شود تحت تاثیر دو واقعیت است، نخست اینکه نحوه کار در اقتصاد توجهی به این صورت است که تلاش می‌شود تا محصولات کمپانی‌ها تا جای ممکن اعتیاد آور باشند تا توجه ما را به خود نگه دارند و دوم اینکه این محصولات و خدماتی که روز به روز به تعداد آنها افزوده می‌شود برای سلامتی ما زیان آور هستند. پس استفاده از این تکنولوژی‌ها تنها زمانی به تعادل می‌رسد که ما در میزان ارتباطمان با دستگاه‌های دیجیتالی و گوشی‌های هوشمند تجدید نظر کنیم. با دنبال کردن اصول و روش‌های ساده گرایی دیجیتال ما می‌توانیم توجهمان را دوباره پس بگیریم و آن را صرف افزایش احساس رضایتمان از زندگی حقیقی کنیم.

آخرین توصیه کاربردی:

برنامه های مربوط به شبکه‌ های اجتماعی را از گوشی خود پاک کنید.

اغلب مردم هنگامی که قبول می‌کنند به سبک ساده گرایی دیجیتال با شبکه‌ های اجتماعی برخورد کنند متوجه می‌شوند مضرات این شبکه‌ها از منافع آن بیشتر است، با این حال چنانچه دلیل محکمی برای داشتن شبکه های اجتماعی ندارید، به شما پیشنهاد می‌کنیم که آن را از روی تلفن همراه خود پاک کنید و تنها از طریق وب سایت آن شبکه از آن استفاده کنید. نداشتن دسترسی دائم و مستقیم به شبکه های اجتماعی خود به خود موجب بهبود سطح زندگی شما می‌شود. با همین کار کوچک بسیاری از مردم متوجه می‌شوند که شبکه‌ های اجتماعی در کل هیچ منفعتی ندارند و یا تبدیل به کاربران خردمندی می‌شوند که تنها زمان اندک و ضروری را در این شبکه‌ها می‌گذرانند و در عین حال زمان بیشتری را صرف فعالیت‌های سازنده و با کیفیت می‌کنند.

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages