“۴ اصل اجرایی سازی” کتابی است برای آن دسته از رهبران و یا حتی افراد که در مرحله سنجش و ایجاد یک استراتژی خوب عمل می کنند اما در هنگام اجرایی کردن آنها با مشکل روبرو می شوند.
آیا تا به حال در یک پروژه بزرگ در سازمان خود دخیل بودهاید؟ یا پیش قدم کاری بزرگ شده اید، که با یک هیجان وصف ناپذیر شروع شدهاست، اما با گذر زمان از هیجان، انرژی و خلاقیت شما کم می شد؟ اگر اینطور است، می دونید که این موضوع چقدر ناامید کننده است، خصوصا اگر خودتان نیز به پروژه علاقه داشته باشید و
می خواستید آن را به بهترین نحو انجام دهید.
یک مشکل رایج در اجرای تغییرات در سازمان، این است که هرچقدر که به راحتی میتوان یک استراتژی طراحی کرد، اجرای موفقیتآمیز آن بسیار سخت است. وگاهی، حتی غیر ممکن.
این اقدامات ناموفق پیامدهای جدی ای در پی دارند. نه تنها ایدههای بزرگ خراب شده و به هدر می روند، بلکه منجر به پایین آمدن روحیه و جدایی بین اعضای تیم نیز میشود. وقتی ایدههای مهم تحقق نیابد، کل فرهنگ یک سازمان ممکن است آسیب ببیند.
در “۴ اصل اجرایی سازی” نویسندگان چهار اصل را تدوین کرده اند که برای “اجرای” تغییرات استراتژیک ضروری هستند.
این چهار اصل تنها یک تئوری نیستند، بلکه مجموعهای از روشهایی هستند که به رهبران و رؤسا در فرآیند های اجرایی کمک میکنند. نویسندگان “۴ اصل اجرایی سازی”، سالها صرف توسعه و بهینه سازی این چهار اصل کردهاند. آنها این رویکرد را بیش از ۱۵۰۰ بار اجرا و امتحان کردهاند. آنها بیان میکنند که اگر این چهار اصل را دنبال کنید، شما و تیم تان به نتایج بهتری دست خواهید یافت.
اگر چه برخی از شما ممکن است به این ادعا به چشم یک بلوف نگاه کنید، اما نویسندگان مطالعات موردی زیادی برای پشتیبانی از ادعایشان انجام داده اند. “۴ اصل اجرایی سازی”مملو از نقلقولِ برخی از بزرگترین سازمانهای جهان است. این سازمانها با موفقیت از این چهار اصل آن هم نه فقط یکبار، بلکه بارها و بارها استفاده کردهاند.
کریس مک چسنی یکی از نویسندگان “۴ اصل اجرایی سازی”، در حال حاضر رهبر اجرایی در شرکت FranklinCovey است.
شان کوِی معاون اجرایی شرکای بین المللی در FranklinCovey و دیگر نویسنده کتاب وظیفه رهبری تیم نویسندگان را داشته است.
جیم هالینگ مشاوره اجرایی در FranklinCovey است. پس از پیوستن به FranklinCovey او یکی از اولین افرادی بود که این ۴ اصل را با تیم خود به اشتراک گذاشت و آن را اجرایی کرد.
کتاب “۴ اصل اجرایی سازی” چه می گوید؟
اگر شما تا به حال بخشی مراحل انجام یک وظیفه و یا هدفی بوده اید که شکستخورده، یا اگر یک تیم را رهبری میکنید و میخواهید مطمئن شوید که پروژه بعدی شما موفقیتآمیز خواهد بود، پس این کتاب برای شماست . “۴ اصل اجرایی سازی”بیش از همه برای رهبرانی که می توانند بر مسیر اصلی خواسته های شرکت تاثیر بگذارند، کاربرد دارند. اما این کتاب برای هر کسی که میخواهد به اهداف خود برسد مفید است، چرا که برخی از اصول اینجا را می توان در خارج از یک محیط تجاری نیز اعمال کرد.
بزرگترین چالشی هنگام تلاش برای اجرای یک استراتژی، زمانی که میخواهید یک استراتژی را اجرا کنید رخ می دهد. یاد میگیرید که چرا تمرکز بر روی معیارهای عقب مانده ممکن است بد باشد ، و چگونه باید معیارهای پیشِ رو مفید برای تیم خود ایجاد و بر روی آنها تمرکز کنید. چیززی که اصل دوم بین این ۴ اصل است.
“۴ اصل اجرایی سازی” به سه بخش تقسیم میشود و حدود سیصد صفحه دارد. بخش یک چهار اصل را بصورت دقیق توضیح میدهد. بخش دوم به نحوه اعمال این چهار اصل در تیم شما میپردازد. در اینجا نویسندگان یک فصل را به هر اصل اختصاص میدهند و توضیح میدهند که چگونه تیم تان را به اتخاذ هر یک از این اصول، وادار کنید. بخش آخر به توضیح می دهد که چگونه این چهار اصل را در کل سازمان خود اعمال و آنها را واقعا اجرایی کنید.
“۴ اصل اجرایی سازی” با برخی از داستانهای جالب در مورد چیزهایی که “وقتی رهبران شروع به استفاده از این ۴ اصل کنند” به دست می آید شروع می شود.
یک داستان از یک مسئول دولتی در ایالاتمتحده است. برخی دیگر از بزرگترین شرکتهای بین المللی هستند. و برخی نیز از سازمان های کوچک تر. داستانها و اهداف این رهبران با هم متفاوت هستند، اما آنها یک چیز مشترک بسیار مهم دارند: این که، در هر موقعیت لازم است تعداد زیادی از افراد تیم توجیه شوند که کاری متفاوت با چیزی که فکر می کنند انجام دهند. در این مورد چون این رهبران از چهار اصل انضباطی برای انجام این کار استفاده میکردند، موفق بودند. این یک شیوه مناسب برای شروع این کتاب است، چون تصویر روشنی از چیزی هایی را به تصویر میکشد که لازم است حتما هنگام کار بررسی بشوند.
نویسندگان در ادامه سراغ این که اغلب با چه چیزهایی در هنگام اجرای یک استراتژی برخورد می کنید، می روند. وادار کردن افراد تیم به تغییر رفتار و یا این که کار دیگری انجام بدهند،هرگز آسان نیست. نویسندگان بسیاری از اشتباهات رایج و چالش هایی که اغلب رهبران در تلاش برای رسیدن به اهداف با آنها روبرو می شوند را توضیح میدهند . عدم تعهد، عدم اعتماد، و عدم پاسخگویی فقط برخی از موضوعات مطرحشده در این بخش هستند.
درحالیکه اینها همه چالشهای بزرگی هستند، اما بزرگترین مشکلی که هر رهبر هنگای اجرای یک استراتژی با آن مواجه می شود ، سیلی از کار های کوچک روزمره آنها است. چیزهایی که دزدان تمرکز شما هستند و برای انجام دادن آنها لازم است از تمرکز بر روی مسائل مهم دیگر بکاهید. ( پس چیز مفیدی نیستند )
درست است که این کارهای روزمره مهم می باشند، اما انرژی و تمرکز شما را ،که میتوانید از آن برای به جلو بردن تیم خودتان استفاده کنید، بیهوده مصرف می کند. چیزی که معمولا اهمیت ویژهای دارد. و با گذر زمان، این کارها میتواند موجب مرگ تدریجی ابتکار و خلاقیت شما بشود، تنها به این دلیل که زمان یا انرژی لازم برای عملی کردن ایده هایتان را ندارید.
در حال حاضر شما احتمالا می خواهید که بفهمید این چهار اصل جادویی چیست، تا یاد بگیرید چطور می توانید از همه این مشکلات اجتناب کنید.
این چهار اصل عبارت است از “تمرکز بر مهم ترین موارد”، “استفاده از معیار های پیشِ رو”، “استفاده از تابلوی امتیازات”، و “ایجاد یک ریتم در مسئولیت ها” . این چهار اصل برای کمک به شما برای اجرای یک استراتژی در میان سیلی از مسئولیتهای روزمره و وظایفی خرد که این کارهای روزمره به دنبال دارند، طراحی شدهاند.
نویسندگان چهار فصل بعدیِ ۴ اصل اجرایی سازی را صرف توضیح دقیق و جزئی هر یک از این اصول کرده اند. اما ما در اینجا به طور خلاصه به هرکدام از آنها خواهیم پرداخت که کمک می کند درک بهتری از نحوه اجرایی کردن یک استراتژی داشته باشید.
اولین اصل “تمرکز بر روی موارد بسیارمهم” است. نویسندگان با بیان یک حقیقت که بسیاری از ما ممکن است بدانیم شروع میکنند : “هرچه بیشتر تلاش کنید، کمتر به دست میآورید.” این جمله به این معنی است که با صرف انرژی تان به شکل بیهوده بر روی موارد بیهوده باعث می شوید در عین تلاش فراوان نتیجه مناسبی به دست نیاورید.
تمرکز بر روی مهمترین موارد به این معنی است که به عنوان یک رهبر باید بر روی چیزهای کمتری تمرکز کنید، بنابراین تیم شما میتواند کارهای ارزشمندتری انجام دهد. و همانطور که ممکن است حدس زده باشید، چیزهایی که بر روی آنها تمرکز می کنید لازم است بسیار بسیارمهم باشند. یک یا حداکثردو هدف بسیار مهم را انتخاب کرده و آن را اصل کارخودتان قرار دهید.
اگر فکر میکنید که این مورد درواقعیت چطور به چه معنی است ، نویسندگان ۴ اصل اجرایی سازی ،به لنس آرمسترانگ، یکی از پر افتخار ترین دوچرخهسواران جهان، اشاره می کنند. هدف بسیار مهم او این بود که پشت سرهم برنده “توردوفرانس” شود. بنابراین، او زندگی خودش را به این هدف اختصاص داد.
حتی هنگامی که در تورنمت های دیگر شرکت میکرد، این کارش در مسیر
هدف بسیار مهمش بود. او به طور مداوم برای این هدفش تمرین کرد و در تمام مراحل مسابقه چیزی را برای رسیدن به آن هدف اصلی یاد میگرفت. در نتیجه او بیش از هر کس دیگری در تاریخ برنده “توردوفرانس”شد. درست است که کارهای آرمسترانگ اغلب تک نفره بودند و او به تنهایی کارهایش را انجام می داد، اما این مورد هنوز یک درس خیلی خوب در مورد چیزی است که شما میتوانید با متمرکز کردن تلاش هایتان بر روی موارد بسیار مهم، در یک تیم و یا به صورت فردی انجام دهید.
اصل دوم از میان ۴ اصل اجرایی سازی، “استفاده از معیارهای پیش رو”است . این اصل را لازم است که پرانرژی انجام دهید. اینکه شما چگونه قادر به استفاده از آن معیارها برای اقدام به انجام و بعد به انجام رساندن کارها هستید. در اینجا باید مهمترین معیارهایی را که بر روی هدف شما تاثیر خواهند گذاشت را شناسایی کنید . شما باید در جهت آن ها عمل کرده و بقیه موارد را رها کنید.
نویسندگان در اینجا به نکته مهمی اشاره می کنند. معیار های اصلی، مواردی مانند سود، درآمد، یا رضایت مشتری نیستند. این معیارها، که نویسندگان آن را “معیارهای عقب افتاده” مینامند، همان چیزی هستند که بیشتر رهبران زمانی که در تلاش برای اجرای تغییرات هستند، بر آن تمرکز دارند . ولی این یک اشتباه بزرگ است.
نویسندگان ۴ اصل اجرایی سازی میگویند که اغلب اوقات، زمانی که متوجه می شویم که یک سری نتوانسته ایم طوری که پیش بینی کرده ایم به یک سری از این معیار ها برسیم، برطرف کردن چیزی که باعث این اتفاق شده است در اغلب مواقع مشکل ، یا برای برطرف کردنش خیلی دیر شدهاست. در عوض، باید بر روی معیارهای پیش رو تمرکز کنید. اینها مواردی هستند که به شکل غیرمستقیم باعث حل مشکلات بوجودآمده در معیارهای عقب افتاده شما میشوند – این ها همان چیزهایی هستند که مثلا کارایی یا سرعت در فرآیند فروش شما را بهبود میبخشند.
حال، ما باید به این نکته اشاره کنیم که نویسندگان نمیگویند که آنها مهم نیستند . آنها به سادگی بر این مساله تاکید دارند که رهبران نباید این مساله را در اولویت های اول خودشان قرار دهند.
اصل سوم “استفاده از یک تابلوی امتیازات” است . و این اصل کاملا درباره افزایش تعاملات درون سازمانی شما است. اگر یک تابلوی امتیازات داشته باشید که توسط
افراد تیم تان طراحی شده است، آنها در کارهای مهم شما بیشتر شرکت خواهند کرد. سادهتر بگوییم، بگذارید آنها خودشان تصمیم بگیرند که آیا برنده میشوند یا شکست می خورند. یک حس رقابت برای بهترین بودن درون سازمان خودتان ایجاد کنید. از بهترین ها تقدیر کرده و سعی کنید افرادی که عملکرد های مناسبی ندارند را به سمت بهترین شدن سوق بدهید.
آخرین اصل ، ایجاد یک ریتم برای مسئولیت ها است. و این جا قسمتی است که بخش اجرایی کردن استراتژی ها واقعا وارد کار میشود. در اینجا، شما و تیم تان برای رسیدن به نتایج و اهدف مهم ، یکدیگر را مسئول خواهید دانست. از بالاترین مسئول تا پایین ترین همه باید در مقابل کاری که برای آن مسئولیت پیدا کرده اند پاسخ گو باشند.
دو راز مهم برای انجام این کار وجود دارد. اول اینکه شما و تیم تان باید به طور مرتب و به صورت همیشگی ( و نه موردی ) همدیگر را مسئول بدانید. این مورد به این معنی است که شما حداقل به یک جلسه هفتگی نیاز دارید که اغلب بیش از سی دقیقه طول نمیکشد.
دومین راز این است که هرعضو تیم باید به تعهدات خودش عمل کند. آنها باید تصمیم بگیرند که چگونه از معیار های پیش رو و عقب مانده برای حرکت به سمت اهداف بسیار مهم استفاده کنند. و آنها باید در هر جلسه این تعهدات را به بقیه گروه گزارش کنند. با جوابگو بودن به تیم خود ،به جای اینکه فقط رئیس آنها باشید، همه با انگیزه و متعهد به انجام این اقدامات و اصول هستند.
یک عنصر جالب برای این تعهدات و وظایف این است که آنها باید هر هفته تغییر کنند. در طی هر جلسه، اعضای تیم باید تعهدات جدیدی براساس چیزی که در حال حاضر واجب تر است، را برعهده بگیرند.
انعطاف پذیر نگه داشتن تیم تان به همه شما این امکان را میدهد که به نیازها و تهدیدها به محض پیش آمدن آنها پاسخ دهید. هم چنین به حفظ انگیزه و تعامل همه افراد حاضر در سازمان تان کمک میکند.
نویسندگان می گویند که “ما واقعا ایده برگزاری جلسات پاسخگویی هفتگی را دوست داشتیم. این ایدهای است که میتواند برای هر هدف یا تلاش، مهم نیست چقدر بزرگ یا کوچک، مهم باشد. اگر شما در نقش یک رهبر هستید، ممکن است این کار ارزش صرف زمان بیشتر برای آموزش این چهار اصل به تیم تان داشته باشد.
در نیمه اول “۴ اصل اجرایی سازی” ، نویسندگان زمان زیادی را صرف توضیح دقیق دادن در مورد هر یک از این چهار اصل با جزئیات کامل میکنند. اطلاعات زیادی می دهند ، خیلی بیشتر از آنچه که ما میتوانیم توضیح دهیم. زمانی که “۴ اصل اجرایی سازی” را می خوانید، درک کاملی از این چهار اصل به دست خواهید آورد، متوجه می شوید چرا اجرایی کردن استراتژی ها به اندازه ای که شما تصور می کردید آسان نیستند.
نیمه دوم “۴ اصل اجرایی سازی” در جایی است که آموزش اصلی شروع میشود. نویسندگان دستورالعملهای صریح و قدم به قدم را برای اجرای این چهار اصل در تیم و سازمان شما ارائه میدهند.
نویسندگان با اختصاص یک فصل کامل به آموزش اجرایی کردن هر کدام از اصول کار بسیار مفیدی انجام دادند. بنابراین، یک فصل کامل را در زمینه اعمال اصل اول در تیم خود خواهید داشت. فصل بعدی بر چگونگی اجرای اصل دوم تاکید دارد و همینطور تا پایان
تمام این بخشها به شدت عملی و متمرکز و با جزئیات کامل هستند. ما در حال حاضر به یکی از این ها که در حال اعمال اصل دوم ، که ” معیارهای پیش رو” است نگاهی خواهیم کرد، ..
به یاد داشته باشید، اغلب رهبران بر آنچه که نویسندگان معیارهای عقب افتاده مینامند تمرکز میکنند. اینها معیارهایی چون درآمد یا رضایت مشتری هستند. نویسندگان بیان میکنند که این معیارها در طول مرحله اجرا بی تاثیر هستند زیرا باید در پایان فرآیند بررسی شوند که به شما و تیم تان اجازه دهند بدانید که موفق شدهاید یا نه. از طرف دیگر، معیارهای پیش رو ، معیارهایی هستند که به شما احتمال موفقیت شما را نشان میدهند.
معیارهای پیش رو باید پیش از رسیدن به هدف بسیار مهم توسط تیم خود قابل پیشبینی و باشند و افراد تیم بتوانند در مورد آن تصمیم گیری داشته باشند. معیارهای پیش رو، همان چیزهایی هستند که رفتارهای تیمی را مشخص می کنند.
به عنوان مثال. تصور کنید که هدف بسیار مهم شما افزایش فروش در رستورانتان است. معیار عقب مانده شما افزایش ۱۰ درصدی میزان رسیدهای پرداختی تا پایان سال است. معیار پیش رو شما این است که بتوانید نوشیدنی مخصوص خود را به نود درصد از تمام میزها پیشنهاد کرده و بفروشید.
به عبارت سادهتر، معیار پیش رو باید چیزی باشد که تیم شما میتواند سریعا به آن عمل کند تا به سمت رسیدن به معیار عقب افتاده حرکت کند . معیار های پیش رو میتوانند کارهای کوچکی باشند که هر هفته انجام میشود، یا حتی در مقیاسهای بزرگتر که در طول ماهها و یا چند سال بررسی می شوند. . انتخاب این معیار ها باید کاملا بر اساس این که در آن زمان چه چیزی برای تیم شما بهتر و مهم تر است باشد
ممکن است ساده به نظر برسد، اما نویسندگان ۴ اصل اجرایی سازی میگویند که این اصل در واقع دشوارترین بخش اجرای این چهار اصل در یک تیم است.
پس چگونه این کار را با موفقیت انجام میدهید؟ درست مانند بقیه موارد، نویسندگان دستورالعملهای قدم به قدم را ارائه میدهند که تصویر واضحی از آنچه که باید انجام دهید ترسیم کنند.
اولین قدم شما ایده پردازی و طوفان ذهنی در مورد معیار های پیش رو ممکن برای هدف بسیارمهم تان است. این را از تیم خود بپرسید که ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم که ممکن است باعث تفاوتی فاحش در رسیدن ما به هدف بسیار مهم ما شود که تا الان انجام نداده ایم
به یاد داشته باشید که فقط به ایدههایی که بر اهداف بسیار مهم شما تاثیر خواهند گذاشت، توجه کنید.
قدم بعدی شما این است که معیار های پیش رو احتمالی خود را با توجه به تاثیر آنها رتبه بندی کنید. این مرحله مهم است زیرا شما نمیتوانید همه آنها را انجام دهید. اگر بخواهید این کار را انجام دهی، در پایان بدون انجام هیچ کاری، بیخیال خواهید شد. یک یا دو مورد را انتخاب کنید که بیشترین تاثیر را داشته باشد.
بعد باید ایدههای برتر خود را امتحان کنید. نویسندگان چندین سوال ارائه میدهند که به شما کمک میکنند هر ایده را تجزیه و تحلیل کنید و اطمینان حاصل کنید که واقعا به درد بخور و کارساز است.
آخرین مرحله این است که معیارهای پیش رو را تعریف کنید. در اینجا میتوانید ایدههای خود را اصلاح کرده و جزئیات را کامل کنید. به عنوان مثال،چند وقت یکبار معیارهای پیش رو خود را پیگیری خواهید کرد؟ آیا شما عملکرد تیم و یا عملکرد فردی را پیگیری میکنید؟به نظر شما هر عضو در تیم شما چه مقدار توانایی خواهد داشت؟
اینها تنها برخی از سوالاتی هستند که شما را وادار میکنند تا معیارهای پیش رو خود را بهتر مشخص کنید تا آنها توسط بقیه اعضای تیم شما شفاف و قابلاجرا باشند.
فصلهای باقیمانده ۴ اصل اجرایی سازی نیز به همین شکل ادامه دارند. نویسندگان شما را وادار میکنند که هر مرحله از این اصول را به طور مفصل در نظر بگیرید، و تمام موارد قابل ارائه برای یک آموزش بهتر را ذکر می کنند.
هر فصل فایده بسیاری دارد ، و ما احساس میکنیم که اگر این چهار اصل را در تیم خود اعمال کنید، احتمالا بیش از وقتی که از آنها استفاده نکنید موفق خواهید شد. و با توجه به برخی از مثالهای واقعی در “۴ اصل اجرایی سازی”، نتایج بهتر از آن چیزی است که تا به حال انتظار داشتید.
در کل، ۴ اصل اجرایی سازی یک کتاب بسیار مفید است که میتواند شیوه ای را که شما استراتژیها و اهداف خود را در تیم خود اجرا میکنید، تغییر دهد. مطالعه آن را اکیدا به شما توصیه می کنیم
نظرات در مورد کتاب “۴ اصل اجرایی سازی”
“۴ اصل اجرایی سازی” از بین ۳٫۴۶۰ نظری که در سایت معتبر goodreads دریافت کرده است امتیازی معادل ۴٫۳ از ۵ نمره گرفته است. همچنین در سایت آمازون با امتیاز ۴٫۵ از ۵ که از نظر ۶۳۸ کاربر به دست آمده است نیز این مورد کتابی خوب به نظر می آید.
بسیاری از منتقدین از این کتاب به شکل خوبی استقبال کرده اند و گفته اند که این کتاب مطالب بسیار مهم قدیمی را به شکلی جدید که در دنیای مدیریت امروز قابل استفاده باشد ارائه داده اند.
در ادامه بخشی از نظرات را با هم می خوانیم.
اندی
۵ ستاره
من از این روش در دنیای واقعی استفاده کردهام و این واقعا کار میکند. من مساله را مطرح کردم، سایر اعضای تیم راهحلها را پیشنهاد دادند، ما در مورد معیارهای پیش رو توافق کردیم، پیشرفت خود را به صورت بصری ارزیابی کردیم، و این باعث ایجاد تفاوت بزرگی در کمک به ما برای رسیدن به هدفمان شد. بنابراین من به این کتاب ۵ ستاره می دهم.
ریچل
۴ ستاره
اهداف بسیار مهم! ما می توانیم انتخاب کنیم که از میان این دو رنج کدام را بپذیریم: درد نظم و انظباط و یا درد پشیمانی
اما برای اکثر موارد، این یک کتاب جالب است و من در آن پتانسیل بهبود بسیاری از محیطهای کاری مختلف ، یا حتی خانواده و یا حتی زندگی هر شخص میبینم.
اگریسور
۵ ستاره
باید بگم، این یکی از بهترین کتابهایی هست که من خوندم. در حالی که داستانها بیش از حد ساده بودند ، اما بسیار مرتبط هستند و تقریبا در هر محیطی کاربرد دارند. من تصمیم گرفتم تا یک کپی از کتاب را برای بقیه در تیم بخرم. امیدوارم این کتاب برای تیم هم به اندازه من هیجان و وضوح داشته باشد. نمیتوانم صبر کنم تا اصول آن را عملی کنم. این کتاب واقعا ارزش مطالعه دارد.