اجایل راه حل یک هدف گذاری چابک در زندگی شخصی

اجایل!حتما به گوشتان خورده است.این روزها اگر از کنار یک کسب و کار کوچک رد هم شده باشید حتما این کلمه را شنیده اید.
البته از این حقیقت تلخ نمی توان چشم پوشی کرد که امروزه استفاده از کلمات فنی و قلمبه سلمبه به نوعی ترند پز دادن تبدیل شده است.
یعنی یکجورایی از کارشناس تا مدیرعامل زمانی که می خواهد بگویند ما هم یک دستی در مدیریت پروژه داریم، سعی می کنند از این گونه اصطلاحات فنی استفاده کنند.اجایل هم از این قائده مستثنا نیست.مطمئنأ این مسئله شدت بیشتری هم خواهد گرفت زمانی که اجایل وارد زندگی شخصی شما هم بشود.بله، درست خواندید!

برای اولین بار در سایت مسترمایند این سیستم مدیریت پروژه محبوب را به گونه ای شخصی سازی کرده ایم که بتوانید در زندگی شخصی برای هدف گذاری از آن استفاده کنید.تا قبل از این استفاده از اجایل منحصر به کاربرد های سازمانی بود و در جایی اشاره ای به استفاده از آن در زندگی شخصی نشده بود.از آنجایی که ما در مسترمایند مدعی ارائه دانش به روز و کاربردی هستیم،این سیستم را به گونه ای تغییر داده ایم که بتوانید خارج از محیط سازمانی هم از آن استفاده کنید.

از آنجایی که اجایل یک سیستم نسبتأ گسترده و تخصصی مدیریت پروژه هست،مطالب زیادی برای گفتن دارد.از این رو سعی کرده ایم به ساده ترین حالت ممکن آن را برای شما بازگو نماییم.البته همچنان چیزی از گستردگی مطالب کم نکرده ایم.این شما و این اجایل:

اجایل اولین بار توسط عده ای استفاده شد که معتقد بودند سیستم قبلی (آبشاری) در مقابل تغییرات ضعیف است. اجایل به معنی چابکی ( ما در این متن همواره از خود کلمه اجایل استفاده می کنیم.)هست. چابکی روح اجایل است.

احتمالا شما هم در زندگی تان هدفی گذاشته اید، برنامه ای ریخته اید ولی با اولین مشکل در مسیرتان از میدان به در شده اید. اجایل دقیقا برای این کار طراحی شده است. به طور خلاصه “اجایل مشکلات را می بیند.آن ها را می پذیرد. راه مقابله را پیدا می کند. مسیرش به سمت هدف را ادامه می دهد یا مسیر جدیدی برای حرکت به سمت هدف پیدا میکند.

بیاید صادق باشیم. آب راکد می گندد. کوه بعد از زمانی فرسایش پیدا میکند. انسانی که راهش را تغییر ندهد هم شکست می خورد. راه هدف ما نیست پس تعصب به خرج ندهید. در اولین تلاش روش تان کار نکرد مشکلی نیست ببینید کجا مشکل داشته اید، یا برطرفش کنید یا راهی برای دور زدن مشکل آن پیدا کنید. این قانون زندگی ست.

در بسیاری از مواقع شرایط همین است. اگر هدف مان طولانی مدت باشد، احتمالا موارد زیادی بر آن دخیل است که در ابتدا آن ها را نمی بینیم. هدف مان ایجاد کسب و کار وابسته به واردات است اما تحریم شروع می شود. هدف مان رسیدن به وزن ایده آل است بیمار می شویم. می خواهیم برای کار برنامه نویسی یاد بگیریم ترند بازار عوض می شود.

بخواهیم واقع بین باشیم تنها درصد کمی از اهداف هستند که واقعا نیازی به اجایل ندارند. آن هایی که تمام شرایط از ابتدا مشخص هستند.
بسیاری از اهداف واقعا در مسیرشان به مشکل می خورند. پس باید اجایل گونه در هر دوره کوتاه مدت بررسی کنیم، از عینک اجایل به مسیرمان نگاه کنیم و با روش اجایل سعی در رسیدن به اهداف مان داشته باشیم.

کلیات اجایل

اجایل از کجا شروع شد

به طور کلی در سال ۲۰۰۱ کنت بک و ۱۶ نفر از توسعه دهندگان نرم افزار معروف، نویسندگان و مشاوران ( که به نام “اتحاد چابک” منسوب است. “بیانیه توسعه نرم افزار چابک” را امضا کردند که در آن اصول و ارزش های کنونی اجایل مشخص شده بود.

این کار به منظور ایجاد سیستمی برای پوشش بر مشکلات سیستم آبشاری طراحی شد. از نظر توسعه دهندگان چابک، سیستم آبشاری بسیار هزینه بر، ریسکی و ناکارآمد در مقابل تغییرات بوده و نمی توان در آن خیلی زود نمونه نخستینی از محصول نهایی ارائه کرد.

از نظر آنها ساختار غیرقابل تغییر مدل آبشاری باعث مشکل در پاسخ گویی به مشکلات پیش بینی نشده و به تبع آن هزینه های بررسی نشده را در بر دارد. در اجایل به حل این مشکلات پرداخته شده است.

می توان گفت متد اسکرام که در سال ۱۹۸۶ توسط هیروتاکا تاکوچی و ایکوجیرو نوناکا و برای یک خط مشی جدید با قابلیت انعطاف و سرعت در تولید پروژه پیش زمینه ای برای ایجاد اجایل بود. که امروزه گسترده تر و کامل تر از اسکرام بوده و اسکرام را در دل خود جای داده است.

اجایل چیست

همان طور که در بخش قبلی ذکر شد اجایل به عنوان یک سیستم مدیریت پروژه ایجاد شد. این سیستم تمرکز اصلی خود را بر روی دو مورد تحویل سریع نمونه های قابل استفاده و انعطاف پذیری بالا در مقابل تغییرات پیش بینی نشده و مشکلات سر راه تحویل پروژه منعطف کرده است.

با این که ابتدای امر اجایل در مدیریت پروژه استفاده می شده است و همچنان نیز به عنوان یکی از قوی ترین و موثر ترین متد ها در بین برنامه نویسان محبوب است. اما دلیلی نیست که اگر سیستمی خوب و کارآمد در بخشی خاص معرفی شد، از استفاده از آن در زمینه های دیگر چشم پوشی کنیم. کافی است از چیزی که کارآمدی آن را سبب شده است الگو برداری کنیم و سیستم موردنیاز خودمان را شخصی سازی کنیم.

در اینجا نیز ما ( برای اولین بار توسط مسترمایند ) مواردی که اجایل را، اجایل کرده است برداشته و سیستمی برای هدف گذاری و برنامه ریزی تدوین می کنیم. که هم اصول اجایل را در دل خود دارد و هم متناسب با مواردی است که در بحث هدف گذاری لازم است رعایت شود.

اجایل در دنیای تکنولوژی

اصول و ارزش در مبانی اجایل:

تفکر چابک ۴ ارزش و ۱۲ اصل را به عنوان ساختار کلی در نظر دارد که از نظر بیانیه آن می توان با آن ها محصولات کارآمد تر، مشتری راضی و نیروی کار با انگیزه داشت.

ارزش ها:
  • افراد و تعاملاتشان ارزشمند تر از فرآیند ها و ابزار ها هستند.
  • محصول کارا،بالاتر و ارزشمند تر از مستندات جامع است.
  • مشارکت مشتری ارزشمند تر از مذاکرات قراردادی است.
  • پاسخگویی به تغییرات ارزشمند تر از پیروی از برنامه ها است.
اصول:
  • رضایت مشتری بالاترین اولویت است که از طریق تحویل سریع و مداوم محصول محقق می شود.
  • تغییر در پروژه های نرم افزاری اجتناب ناپذیرند. از تمام تغییرات حتی آنهایی که در لحظه آخر توسط مشتری ایجاد می شوند استقبال می شود.
  • تفکر چابک بر آن است که به جای تحویل یک باره محصول نهایی در بازه های زمانی کوتاه اما مکررا محصول مرتبا بهتر شده و هربار ورژن جدیدتری از آن در اختیار مشتری قرار بگیرد.
  • همکاری و مشارکت ذینفعان در طول انجام پروژه باید بصورت روزانه باشد.
  • گفتگوی رودررو موثر ترین شیوه انتقال اطلاعات است.
  • در این تفکر عامل نهایی که پیشرفت را اندازه گیری می کند تحویل محصول کارآمد به مشتری است.
  • فرایند ها در تفکر چابک باید به سمت توسعه پایدار حرکت کنند. بطوری که ذینفعان تجاری، حامیان و کاربران قادر باشند سرعت پیشرفت را با روند ثابت در طول مدت پروژه حفظ کنند.
  • نظارت و توجه منظم باعث افزایش چابکی شده و به برتری فنی و طراحی بهتر محصول نهایی منجر می شود.
  • سادگی ضرورت است. همه چیز را ساده نگه دارید و موارد کم اهمیت را کنار بگذارید.
  • تیم های چابک خود را هدایت و سازمان دهی می کنند و نیازی به گفتن چیزی که باید انجام شود نیست.
  • لازم است تیم پروژه در فواصل منظم کارهای خود را بررسی کند و اگر روشی برای موثر تر شدن و پیشبرد سریع تر پروژه وجود دارد رفتار خود را مطابق با آن هم سو کند که این یکی از اساسی ترین اصول تفکر چابک است
دقیقا اجایل چه چیزی را می گوید
اجایل چیست-مسترمایند

اجایل در مدیریت پروژه

چرا اجایل

نقاط قوت سیستم اجایل شاید از نظر کمی تعداد زیادی نباشد، اما مواردی است که واقعا لازم است در سیستمی که وابسته به شرایط بسیاری ( که بیشتر هم غیر قابل بررسی و آزمایش ) است، از آن استفاده کنیم.


در کشور ما ثبات اقتصادی مشخصی برای هدف گذاری بلند مدت بر اساس آن نداریم. چاره چیست؟ که ناامید شویم و نخواهیم ثروت اندوزی کنیم ؟ خیر کافی است روش درست ( که همان اجایل است )  را استفاده کنیم.

اجایل روشی است که برای مواجهه با تغییرات و عوض شدن شرایط ابتدایی ساخته شده است. یک پروژه از آغاز تا تحویل شکل نهایی محصول چندین سیکل کوتاه مدت را پشت سر می گذارد. این سیکل ها کمک می کنند مشکلاتی که نادیده گرفته ایم را شناسایی کرده و مسیری بهتر برای ادامه کار پیدا کنیم. این اتفاق در هر سیکل اجایل رخ می دهد.

در واقع برگ برنده اجایل استفاده از همین سیکل ها است. این سیستم علاوه بر انعطاف قابل توجه، نقاط قوت دیگری نیز دارد. مثلا استفاده از المان های تصویرسازی در این کار مشخص می کند که واقعا چقدر پیشرفت داشته و تا کجا پیش رفته اید. الان کجا هستید و لازم است در این مرحله چه کاری انجام دهید.

 

 

همچنین دیگر نقطه قوتی که در اجایل بسیار روی آن مانور داده شده است کاهش قابل توجه ریسک پذیری در این سیستم مدیریتی است. هزینه و ریسک مطلب کم اهمیتی نیست و لازم است در حد امکان کاهش داده شود. اجایل این مورد را مورد توجه قرار داده است و با دوره ای کردن بررسی خروجی و در تماس قرار دادن تمام افراد دخیل در پروژه در حد امکان ریسک را کاهش می دهد.

اما از آنجایی که هر چیزی نقاط ضعفی نیز دارد و ما هیچ چیزی نداریم که کامل باشد، اجایل نیز از این قاعده مستثنی نیست. مثلا اجایل زمانی که آن را مطالعه می کنید بسیار ساده است اما اجرای آن به شکلی خوب سخت است، در اجایل قدرت پیش بینی تا حد زیادی کاهش می یابد. شما دقیقا نمی دانید محصول نهایی چیست و تنها در هر مرحله یک قدم به این دید نزدیک تر می شوید.

همچنین اجایل زیاد مناسب پروژه های خیلی وسیع که در چندین مکان پیگیری می شود و امکان در تماس بودن تیم های مختلف دخیل نیست، نمی باشد. مگر این که به طور جدی فکری در مورد برطرف کردن این مشکل که ممکن است ریسک پذیری بالا برود و  یا مشکل عدم دقت هر تیم در فهمیدن منظور تیمی دیگر بکنید.

ممکن است در ادامه به این جمله برخورد کنید که “اینجای این سیستم می لنگد” . مشکلی نیست. همانطور که در سیستم های پیشین ذکر کردیم قرار نیست شما دقیقا کاری را انجام دهید که ما می گوییم به خصوص این که اجایل خود نیز بر موضوع این که لازم است سیستم مناسب خودمان را یا پیدا کنیم یا بسازیم تاکید دارد. اگر فکر کردید بخش یا بخش هایی از اجایل اصطلاحا “فیت” هدف شما نیست کمی تغییر و ساختار شکنی به جذابیت آن می افزاید.

نهایتا اگر این بخش ها زیاد شد و فکر کردید که به طور کلی اجایل مناسب شما نیست بدانید سیستم های دیگری نیز وجود دارد. اگر هیچ سیستمی مناسب شما نبود هدفتان را حتما با ما در میان بگذارید. چرا که می تواند پروژه ای جذاب برای ایجاد یک سیستم هدف گذاری جدید و کامل تر از نمونه های قبلی خودش مثل OKR، اسمارت و اجایل باشد.

اجایل در زندگی شخصی

اصول کلی هدف گذاری به شکل اجایل

اجایل یک سری خصوصیت ویژه دارد اصول و ارزش ها در اجایل مبانی آن را تشکیل می دهند و به نوعی شالوده اصلی اجایل است. اما با نگاهی به آن متوجه می شویم به طور کلی برای کاری که ما می خوایم کارآمد نیست. پس بخش هایی از آن که برای هدف گذاری در زندگی لازم داریم را برداشته و باقی اجایل را کنار می گذاریم.

ما می خواهیم همچون اساسی ترین اصل اجایل، چابکی را در دستور کارمان قرار دهیم. نیازی به رعایت اصولی که در این مرحله دست و پا گیر ما هستند نیست و فقط از موارد مهم اجایل، آن هم به شکل شخصی شده ای که ما را به منظورمان نزدیک تر می کند استفاده می کنیم.

هدف گذاری به شیوه اجایل از این اصول تبعیت می کند.
اصول اجایل در هدف گذاری فردی-مسترمایند

 

این اصول عبارتند از:

  • توانایی اثر بخش خود را محدود کنید:

مهم‌ترین قانون محدود کردن کار اثربخش شما است. شما نمی‌توانید به دنبال اهداف زیادی بروید یک هدف بزرگ و چند مورد اهداف کوچک در یک سال حداکثر توانایی هرکسی است. ( اگر می خواهید کارتان واقعا! موثر واقع شود ) در مورد آن هوشمندانه فکر کنید ، خود را غرق نکنید و سعی نکنید خیلی زود به آنها دست یابید.

  • قالب مناسب خودتان را بیابید:

پیش‌نیاز موفقیت و رسیدن به اهداف تان، بدون توجه به این که چه نوع اهدافی که برای خودتان تعیین کرده‌اید، پیدا کردن قالب مناسب خودتان است. ارزش‌ها همان چیزی هستند که تعیین می‌کند که آیا با قالبی برای شما مناسب هست یا نه. زمانی که قالب مناسب را پیدا کردید، شور و اشتیاق در شما بیدار می‌شود. تو خودت را در چیزی پیدا می‌کنی. شما می‌دانید که در این کار می‌توانید موفق باشید. پتانسیل بالقوه تان را می‌بینید. پیدا کردن قالب مناسب به این معنی است که در مسیر درستی حرکت می‌کنید. شما قالب مناسبتان را با استفاده جستجو کردن پیدا می‌کنید.

  • جستجو قبل از اجرا:

قبل از اینکه اجرا کنید جستجو کنید: در زمان جستجو، شما نباید هیچ انتظاری داشته باشید، نباید هیچگونه تعهدی را قبول کنید و نباید کار سختی انجام دهید. انتظارات منجر به فرضیات می‌شوند، و قبل از اینکه چیزی را بدانید، انتظارات شما کاملا اشتباه هستند. در مرحله جستجو، شما فقط سعی کنید، تجربه کنید، مشاهده کنید، فکر کنید، و در مورد خودتان و جهان بیاموزید. مهم‌ترین چیزی که در این مرحله وجود دارد این است که هیچ ایده ثابتی نداشته باشیم و هیچ انتظاری نداشته باشیم. در حالت جستجو، شما فقط یاد می‌گیرید، فکر کنید و به طور منظم استراتژی نقشه سفر را ارتقا می دهید.

  • همه چیز را مجسم کنید:

همه چیز را در نظر مجسم کنید. نورون‌های مغز برای ادراک بصری ما حدود ۳۰ درصد از سلول های خاکستری مغز را استفاده می کنند. وقتی به تصاویر نگاه می‌کنیم، مغز ما می‌تواند چند قطعه از اطلاعات را به طور همزمان پردازش کند، که به این معنی است که پردازش حدودا ۶۰ هزار بار سریع‌تر از زمان خواندن یک متن است. به همین دلیل است که باید تا جایی که ممکن است چیزهای زیادی را در ذهن خود “تصویر” کنید. این اصل  جدول Kanban است. از چیزهایی که می خواهید عکس‌هایی به دست آورید، تابلوهای Kanban برای تجسم جریان کاری خود استفاده کنید. و …

  • همواره پیشرفت کنید:

به طور مداوم پیشرفت کنید: هرگز فراموش نکنید که همیشه جایی برای بهبود وجود دارد، همیشه چیزی برای بهتر شدن وجود دارد. شما باید همیشه به دنبال بهبود خود باشید. طرز فکر رشد این است که شما چطور واقعا موفق می‌شوید و اهداف خود را برآورده می‌کنید؟ ساده است. شما به طور مداوم خود را براساس قوانین کایزن دنبال می‌کنید. و شما باید مرتبا نقشه سفر خود را  ارتقا دهید.

  • به فرآیند اطمینان کنید:

به این فرآیند اعتماد کنید: هدف نهایی که می‌خواهید به آن برسید، آخرین چیزی است که تجربه می‌کنید و سپس با لیست چشم‌انداز زندگی تان برخورد می‌کنید. این جا خط پایان است. اما برای رسیدن به خط پایان باید بر روی فرآیند تمرکز کنید. “روند کار سخت روزانه “است، باید عرق بریزید. فرآیند یک گام بعد از دیگری است و به آرامی شما را به سمت رویداد نهایی هدایت می‌کند. زمانی که همه چیز واقعا سخت می‌شود، به یاد داشته باشید که لازم است اعتمادتان به این مسیر را حفظ کنید.

  • تمام زندگی خود را بهینه کنید، نه فقط بخشی از آن:

اگر یکی از بخش های زندگی متلاشی شود، همه چیز دیگر را خراب می کند. برای مثال، سلامتی شما به میزان زیادی بر پتانسیل درآمد زایی شما و کیفیت روابط عاطفی شما تاثیر می‌گذارد. دوره‌های زمانی در زندگی شما وجود دارند که شما باید بیشتر بر روی یک حوزه خاص تمرکز کنید (به عنوان مثال هنگامی که بچه دار می شوید)، اما هرگز نباید اجازه دهید تصویر بزرگ‌تر از دید شما پنهان شود. مطمئنا دوست ندارید که در زندگی تان فروپاشی را تجربه کنید . نباید آن قدر با یک هدف درگیر شوید که بخش های دیگر زندگی تان را فراموش کنید.

  • به دنبال امنیت ، بیرون خودتان نباشید:

اگر می‌خواهید زندگی فوق‌العاده‌ای داشته باشید، باید کاری فوق العاده انجام دهید. اگر می‌خواهید کاری خارق العاده انجام دهید، باید به طور فوق‌العاده‌ای به خودتان ایمان داشته باشید. شما باید امنیت درون خود را پیدا کنید و از قدرت درون تان آگاه باشید. هیچ ایمنی خارجی دیگری وجود ندارد، جهان بسیار نامشخص، پیچیده و ناپایدار شده‌است. تنها چیز واقعی توانایی‌های شما و اعتماد به نفس شما است.

  • با عشق و احترام زندگی کنید:

به خودتان اعتماد کنید. به افراد دیگری که انتخاب کرده‌اید، با آنها باشید یا با قدرت بخشی و یادگیری از آنها کار کنید، احترام بگذارید. به طبیعت احترام بگذارید. به بازار احترام بگذارید. به جریان جهانی احترام بگذارید. انتظار نداشته باشید که آن‌ها تغییر کنند. اول خودتان را باید تغییر بدهید.

مراحل هفت گانه هدف گذاری به شیوه اجایل ( در زندگی شخصی )

 

در هدف گذاری شخصی به شیوه اجایل قدم به قدم با این موارد پیش بروید
مراحل هفت گانه هدف گذاری به شیوه اجایل-مسترمایند

دیدگاه زندگی تون رو رسم کنید.

در اجایل همه چیز با بررسی کلی دیدگاه بلند مدت زندگی خودتان (Life vision) شروع می شود. چشم اندازی که برای زندگی تان مدنظر دارید. و آن را با همه به اشتراک می ذارید.

این دیدگاه مقصد نهایی شما در زندگی را تشکیل می دهد همان هدف والایی که با هر هدفی کوچک و بزرگ می خواهید به آن برسید. چیزی که همواره برای خودتان تصویر می کنید.

این چشم انداز باید بسیار بزرگ و مهیج باشد. بزرگترین الهام در زندگی شما باشد. چیزی که شما را هر روز صبح برای یک ماجراجویی آماده کند. تصویرذهنی شما باید بزرگتر از هر مشکلی که سر راهتان قرار می گیرد باشد. به نوعی که کسی یا چیزی شما را نتواند از راهتان به در کند.

در اجایل برای این که به چنین دیدگاهی در مورد زندگی تان برسید، بایستی به یک سری سوال ساده پاسخ بدهید.

  • به چه کسی می خواهید تبدیل بشوید؟
  • در زندگی “واقعا” می خواهید چه چیزی را تجربه کنید.
  • می خواهید بعد از زندگی چه میراثی از شما به جا مانده باشد؟

هیچ مشکلی نیست اگر الان جواب این ها را نمی دانید. اما لازم دارید قبل از شروع به آن برسید. از دیگران بپرسید. اطلاعاتی در مورد چیزهای مختلف به دست بیاورید. در اینترنت بگردید و ببینید واقعا جوابتان به این سوالات چیست.

توقع نداشته باشید یک روزه به این ها برسید. البته ممکن است خودتان را خوب بشناسید و تنها چندساعت برای رسیدن به این پاسخ ها وقت بگذارید، اما ما پیش فرض در نظر می گیریم شما هیچ چیزی از خودتان نمی دانید. پس برای آن وقت بگذارید تا از همین ابتدا در اجایل قوی پیش بروید.

اگر واقعا وقت بگذارید باید به لیستی از حدود ۵۰ تا ۱۵۰ مورد برسید! بله زیبایی اجایل در واقع نگر بودن آن است. اگر شما همه چیز را بررسی کنید قطعا از اول لیست کوچکی ندارید. باید لیستی بزرگ پیدا کنید و در ادامه آن را کوچک و کوچک تر کنید.

با این اوصاف این دیدگاه زندگی ثابت نیست. شما در هر دوره ای علایق و نگرش های مختلفی ممکن است داشته باشید. شما باید همواره آن را بررسی کنید. بروز نگه اش بدارید. مواردی را اضافه و یا کم بکنید. اولویت هایتان را تغییر بدهید. و اگر واقعا اجایل پیش رفته باشید، مواردی را تمام کنید.

همانطور که باید از این که این لیست همواره تغییر می کند آگاه باشید، باید بدانید شما نمی توانید همزمان تمام آنها را بدست آورید. این لیست مجموعه ای از “همه” چیزهایی است که می خواهید تا آخر عمر به آنها برسید.
واقع بین باشید، کسی این جا عمر نوح ندارد و رسیدن به نزدیک ۲۰۰ آرزو واقعا عمری دراز می خواهد ( تازه اگر باقی محدودیت ها را در نظر نگیریم. )         .

این لیست چیزی نیست که در چندماه به آن برسید. اما این را بدانید که روزی می میریم ولی باید آنقدری با انگیزه بمانیم که برای رسیدن به هر تعدادی از موارد آن لیست دیدگاه که می توانیم اقدام کنیم.

هدف از ایجاد چنین فهرستی این نیست که بر روی خودمان فشار ایجاد کنیم که زندگی مان در ده یا بیست ساله آینده باید چگونه باشد. این لیست تنها مجموعه ای است از هر آن چیز که می خواهیم به آن برسیم. تا ما را تشویق به یک تجربه متفاوت از زندگی و بدون فشار زمانی برای بیشتر موارد ( مگر آن هایی که محدودیت های بیولوژیکی برای ما ایجاد می کند ) کند.

مهم ترین چیز در مورد لیست این است که لیست شما مانند تمام کار هدف گذاری “اجایل” باشد. باید بدانید که چطور به درستی آیتم های لیست چشم انداز خود را اولویت بندی کنید که قدم بعدی ماست.

دیدگاه زندگی تون رو “اولویت بندی” کنید.

اگر مرحله قبلی رو به درستی انجام داده باشید، حالا باید یک لیست بین ۵۰ تا ۲۰۰ مورد از چیزهایی داشته باشید که واقعا شما رو به وجد میاره و برای رسیدن به اون ها هیجان زده اید. حتی اگر طوری هدف گذاری و برنامه ریزی کنید که به نصف این موارد برسید ( در تمام طول زندگیتان ) مطمئنا حس شادی و خوبی خواهید داشت.

اما از آنجایی که نمی توانید به یک باره و همزمان به همه چیز برسید. پس طبق اجایل بایستی به اولویت بندی آن ها بپردازید. و در این کار بایستی هوشمندانه قدم بردارید.

زمانی که اولویت هایتان را انتخاب کردید باید یک سری فاکتور را مورد بررسی قرار بدهید. در ادامه به این فاکتور های مهم اشاره می کنیم.

حال کنونی تان:

وضعیت کنونی شما در زندگی واقعا بر روی این که کدام موارد را باید به عنوان اولویت در نظر بگیرید تاثیر می گذارد. دوره های سنی تان باید در اولویت هایتان لحاظ شوند. هر موقعیت یا وضعیت خاص ( مانند بیماری خاص، انتظار برای بچه دار شدن، از دست دادن شغل و…) همه به شدت بر اولویت هایتان تاثیر می گذارند.

الان چه چیزی برایتان مهم است:

در هر لحظه خاص از زندگی، یک سری ارزش های متفاوت دارید. همیشه احساس می‌کنید که دست یابی به چیزی خاص مهم‌ترین چیز برای شما در آن زمان خاص، است. زمانی که جوان هستید، ممکن است مهمانی رفتن باشد، سپس بخواهید خانه تهیه کنید، در سال های بعد زندگی آگاهی و دانش باشد، و غیره. از خودتان بپرسید در حال حاضر چه چیزی برای شما مهم است وقتی که چشم انداز های خود را اولویت بندی می کنید.

چه فرصت های ویژه ای برای شما پیش آمده است:

تعیین اهداف نه تنها در مورد شما بلکه همین طور در مورد فرصت‌هایی است که در زندگی‌تان و درباره افرادی که در حال حاضر شما را احاطه کرده‌اند، وجود دارد. شما می‌خواهید الگوهای محیطی و روابط کلیدی ، شما را در دستیابی به اهداف خود کاملا حمایت کند. هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی موفق شود؛ شما به کمک زیادی نیاز دارید. بنابراین، روند بازار را آنالیز کنید ( اگر می خواهید چیزی بفروشید )، چطور اطرافیان تان می توانند به شما کمک کنند، چه چیزی در حال حاضر بزرگ‌ترین فرصت‌ها در زندگی شما هستند، و … دقت کنید که همیشه این چیزها را هنگام اولویت‌بندی کردن اهداف تان در نظر بگیرید.

در حال حاضر با چه افراد خاصی رابطه دارید:

روابط کلیدی شما تاثیر مهمی بر روی هدف و دستیابی به هدف دارد. “شما متوسطی از پنج نفر هستید که بیشتر وقت خود را با آن سپری می‌کنید”. بنابراین شما می‌خواهید زمان خود را با افرادی پر جاه‌طلبی سپری کنید که از شما حمایت می‌کنند. و شما می‌خواهید مطمئن شوید که ویژگی‌های مثبت افراد دیگر تاثیر مثبتی بر دستیابی به هدف شما دارند. به عنوان مثال، اگر در رابطه با یک دختر ورزشکار  باشید، مطمئنا تناسب اندام می تواند هدفی هوشمندانه باشد.. شما در رسیدن به این هدف حامی بزرگی خواهید داشت. تجزیه و تحلیل کنید که چگونه رابطه فعلی شما ( نه تنها فقط در زمینه خانوادگی ) می‌تواند به شما در برآورده کردن اهداف تان کمک کند، با چه افراد جدیدی باید رابطه ایجاد کرده و یا حتی آن روابط را رها کنید.

منابع داخلی و خارجی تان:

وقتی با هر چیز جدیدی شروع می‌کنید، در آن افتضاحید. شما دانش، مهارت‌ها و تجربیات ندارید، بنابراین تنظیم کردن اهداف بسیار سخت است. اما به آرامی، با کسب دانش و تجربه، می‌توانید به طور خاص اهداف و فعالیت‌های روزانه خود را تعریف کنید که منجر به اهداف اصلی شما می‌شوند. این موردی مهم است، چون شما نمی‌توانید همزمان بر روی چندین حوزه تمرکز کنید. هر هدف بزرگ و یا هر پیشرفتی مقدار زیادی وقت، تلاش و منابع دیگر نیاز دارد.قانون این است: یک هدف بزرگ، چند هدف کوچک، . شما می‌خواهید در یک جهت ده قدم بردارید، نه این که در ده جهت مختلف، هرکدام یک قدم. منابع داخلی و بیرونی هم چنین تعریف می‌کنند که شما چقدر می‌توانید خود را در معرض سرمایه‌گذاری‌های جدید قرار دهید و چقدر سریع می‌توانید به سمت اهداف خود پیش بروید. هرچه منابع بیشتری داشته باشید، ریسک بیشتری می توانید بکنید و بیشتر می‌توانید در پیشرفت خود سرمایه‌گذاری کنید.آن را در زمانی که  اولویت‌بندی می‌کنید در نظر بگیرید.

بزرگترین نقاط ضعف و قوت تان:

شما همیشه نقاط ضعفی دارید که از پیشرفت در زندگی و رسیدن به اهداف خود جلوگیری می کند. برای مثال، شروع کسب‌وکار شخصی تان، می‌تواند یک گام بزرگ از لحاظ مالی و شغلی به شما بدهد، اما شما واقعا از شروع کسب‌وکار خود می‌ترسید چون از شک و تردید می‌ترسید. این نوع نقاط ضعف باید همیشه یک اولویت باشد تا به آن‌ها رسیدگی شود. ترس شما به شما نشان می‌دهد که در کجا باید رشد کنید. دیر یا زود باید با چیزی که از آن می‌ترسید روبه‌رو شوید. هر چه زودتر این کار را بکنی، بهتر است. و البته، شما باید موفقیت خود را روی بزرگ‌ترین نقاط قوت تان بسازید.

بزرگترین هدف سالانه تان:

آخرین کاری که باید انجام دهید این است که تلاش‌های خود را متمرکز کنید. هر سال باید بر روی یک یا حداکثر دو حوزه از زندگی که می‌خواهید واقعا در آن ها پیشرفت کنید تمرکز کنید. تمرکز بیشتر به معنای پیشرفت بیشتر است. بنابراین شما باید هر سال یک حوزه زندگی خود را انتخاب کنید و بر نحوه تاثیر آن بر اولویت‌بندی فهرست چشم‌انداز خود تحقیق کنید.

زمانی که بر اساس تکنیک های ذکر شده از اولویت بندی طبق اجایل لیست تان را مرتب کنید. کمتر از ۱۰ آیتم هستند که واقعا تا سال آینده باید به آنها برسید. لیستی از این ۱۰ آیتم را در جایی قرار دهید که آن را هر روز ببینید.

یک داستان برای چند آیتم ابتدایی تدوین کنید. چرایی ها رو مشخص کنید.

وقتی که لیست مرحله قبل را تهیه کردید. طبق اجایل وقت آن رسیده است. که بیشتر در مورد آن موارد توضیح بدهید.

هدف این مرحله توضیح بیشتر این است که دقیقا چه چیزی می‌خواهید به دست آورید، آن را با توضیح تمام بخش های درگیر مهم و حتی بیشتر توضیح دهید تا مشخص کنید که چرا دقیقا می‌خواهید به آن دست یابید. یک دلیل قدرتمند ، یک حس ماموریت، هیجان و ارزش به شما می‌دهد. این چیزی است که شما را از تمام موانعی که در زندگی با آن مواجه هستید،عبور می دهد.

با این کار شما این چیزها را به دست می آورید.

با داشتن یک مکالمه درونی، به طور دقیق توضیح می دهید که دقیقا نتیجه چه چیزی است
با یک دیالوگ خارجی با تمام طرف‌های درگیر، شما  نیازها، برنامه‌ها و اهداف را با هم هماهنگ کرده اید.

همه چراها را به هدف را اضافه کرده اید و آن را به ماموریت زندگی خود تبدیل کرده اید. و بار عاطفی به آن داده اید.

در صورت نیاز اهداف بزرگ‌تر را به اهداف کوچک‌تر تقسیم کرده اید.

شما می توانید فورا به اجرا فکر کنید و می‌توانید براساس آن یک برنامه تهیه کنید

این چیزی است که می‌توانید به راحتی در ذهن خود مجسم کنید و روی تخته Kanban خود قرار دهید.

لازم است روی دلیل قوی تاکید ویژه ای کنیم. چرایی چه در اجایل چه در جاهای دیگر از اهمیت بالایی برخوردار است. یک دلیل قدرتمند است که وقتی صبح بیدار می شوید به شما انگیزه تلاش می دهد و شب ها قبل خواب شما را به فکر و رویاپردازی فرو می برد. یک دلیل قدرتمند به شما استقامت در برابر سختی، انعطاف پذیری در شرایط مختلف، پایداری و حس رضایت می دهد.

با داشتن یک چرای قوی در مورد هدف تان شما:

احساس زنده بودن و ارزش بیشتری می کنید.

با شور و اشتیاق و راحتی بیشتری با مردم ارتباط برقرار می کنید.

نوآوری و خلاقیت بیشتری به دست می اورید.

تاثیرگذاری خودتان را حس می کنید.

به منبع الهام و انگیزه افراد دیگر تبدیل می شوید.

و شادتر، کاریزماتیک تر و پرانرژی تر خواهید بود.

یک تمرین ساده که باید انجام دهید این است که هر مورد را از دیدگاه آینده خود را بردارید و آن را به یک داستان کوتاه تبدیل کنید و توضیح دهید که چرا. یک داستان کوتاه زندگی می‌تواند یک جمله یا چند جمله باشد. شما می‌توانید به سادگی یک داستان زندگی را روی یک کارت یا یک تکه کاغذ بنویسید، و سپس آن را روی تخته Kanban شخصی خود بگذارید و مطمئن شوید که همیشه در یک مکان قابل‌مشاهده است. زیبا تر کردن داستان با عناصر بصری بسیار عالی است.

در اجایل برای این که یک داستان کامل داشته باشید به سه فاکتور نیاز دارید.
چه کسی؟ مسلما خودت، اما آیا فرد دیگه ای وجود داره که بخوای آرزوهات رو باهاش شریک بشی ؟

دقیقا چی ؟ یک نتیجه که دقیق مشخص شده است. مقصد نهایی خودتون رو کاملا دقیق تصور کنید.

چرا؟ شما به یک دلیل قوی برای هر هدف نیاز دارید. از تمام تلاش ها، شکست ها و پیروزی هایتان برای اضافه کردن بار معنایی به هدف استفاده کنید. از مثال زیر کمک بگیرید.

من به عنوان یک فرد کنجکاو می‌دانم چطور به راحتی ژاپنی صحبت کنم ، تا فرهنگ آن‌ها را به خوبی درک کنم و دوستان جدیدی از آنجا پیدا کنم. من در مورد خودم احساس بهتری درباره صحبت کردن با یک زبان خارجی خواهم داشت و یک قدم نزدیک‌تر به کمال مطلوب خودم خواهم بود.

یک نقشه سفر و استراتژی کلی برای پروسه رسیدن به هدفتون طرح کنید.

زمانی که داستان های خود را نوشتید و  تصویر روشنی از آنچه می‌خواهید به دست آورید (یک نتیجه کاملا مشخص)، باید یک استراتژی اصلی برای این که چگونه به هدفتان برسید را مشخص کنید. یک استراتژی اصلی یک برنامه جنگی است که به طور مداوم آن را تنظیم، به روز رسانی و بهبود می دهید. این یک سند است که در آن شما تمام داده‌ها را جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل کرده و تنظیمات لازم را انجام دهید.

در این شیوه هدف گذاری آن را نقشه سفر می نامیم.

نام نقشه سفر هدف نامیده می‌شود. برای هر کدام از اهداف تان، شما نقشه سفر هدف خود را درست می‌کنید – آن می‌تواند یک صفحه گسترده، سند، یک نقشه فیزیکی یا هر چیزی که برایتان مناسب است باشد. این مفهوم بر اساس “ایجاد نقشه سفر کاربر” در امور طراحی نرم افزار است.

اما این نقشه شامل چه چیزهایی است؟

داستان زندگی:

در بالای نقشه سفرتان می نویسید. گفتیم که یک داستان کوتاه هدف نهایی ست که شما می خواهید به آن برسید و می دانید چرا می خواهید به آن برسید. یک مسئولیت قوی انگیزشی به آن اضافه کرده اید و تمام پاداش و مزایا را در آن گنجانده اید.

مراحل فرایند:

هر هدفی که می‌خواهید در زندگی به دست آورید، از مراحل مختلف تشکیل شده. مثال‌هایی از چنین مراحلی به شما آموزش می‌دهند. جستجو کنید،  مراحل مناسب خود را پیدا کنید، اجرا کنید و در نهایت به اهداف خود برسید.

فرآیند با نقاط عطف:

تعریف “فرآیند همراه با نقاط عطف” مهم‌ترین بخش از نقشه سفر هدف است. این مورد، اقدامات تکراری روزانه ایست که منجر به رسیدن اهداف کوچک و سپس رسیدن به هدف نهایی می‌شوند. در حالت جستجو، این ممکن است لیستی از تمام چیزهایی باشد که شما امتحان می‌کنید، و در حالت اجرا، نظم  روزانه و کار سخت شما در رسیدن به اهداف تان است.

حمایت های محیط اطراف:

شما نمی‌توانید به تنهایی کاری انجام دهید. شما نیاز به حمایت از سمت محیط اطراف خودتان دارید. به همین دلیل است که شما باید روابط کلیدی را تعریف کنید که بر تصمیم شما تاثیر می‌گذارند و یا در مسیر رسیدن به اهدافتان تاثیر دارند، مانند روند های بازار و سایر ترند های چارچوب PESTLE

افراد – از میان تمام چیزهایی که محیط اطراف شما از آن تشکیل شده‌است، افراد مهم‌ترین بخش هستند. مردم شما را تشویق خواهند کرد، مردم راه شما را سد خواهند کرد و مردم کسانی هستند که از شما حمایت خواهند کرد. اگر محیط مناسب را ندارید، رسیدن به اهداف را فراموش کنید. بنابراین شما باید تمام افرادی که در رسیدن به اهداف تاندست دارند را لیست کنید (اینفلوئنسر ها، مزاحمین، مربی ها).
شما باید رفتار آن‌ها را آنالیز کنید و زمانی که از روند دستیابی به اهداف خود پیروی می‌کنید در صورت نیاز رفتارشان را تغییر دهید. باید یک استراتژی را تعیین کنید که چطور مزاحمین تان را به حامیان خود تبدیل کنید، یا از شر آن‌ها خلاص شوید و … شاید شما همچنین نیاز دارید که ارتباطات جدیدی برقرار کنید تا بتوانید سریع‌تر به اهداف خود برسید.

 

نگرش‌هایی و حداقل آزمایش های مناسب – تحت حداقل تجربیات مناسب، شما تمام آزمایشات کوچک خود را ،که برای یادگیری بیشتر در مورد خودتان و محیط خود برنامه‌ریزی کرده اید، تعریف می‌کنید . ایده این کار نه تنها حرف زدن و یا فکر کردن درباره چیزها (آنچه شما باید امتحان کنید، چیزی که فکر می‌کنید دوست دارید و …)، بلکه برای امتحان  کردن آن‌ها است. شما تصور نمی‌کنید، شما بیرون می‌روید و امتحان می‌کنید. آزمون و تلاش بهترین راه برای کسب دانش دست‌اول درباره خودتان و جهان اطرافتان است. تست کردن و امتحان کردن بهترین راه برای رسیدن به اهداف تان است.

معیار ها:

شما به مجموعه‌ای از معیارهای برای هر هدفی که می‌خواهید برسید، نیاز دارید. در واقع، شما به دو سری از معیارها نیاز دارید. یکی برای حالت جستجو و یکی برای حالت اجرا. معیار هاییهایی هستند که نشان می‌دهند شما در حال پیشرفت هستید یا نه. معیارها به شما کمک می‌کنند تصمیم بگیرید که بعد چه کار کنید. اگر هیچ معیاری برای سنجش کار ندارید، نمی دانید که در کجا هستید و به کجا می‌خواهید بروید. علاوه بر این، شما می‌توانید منابعی را که برای رسیدن به هدف، از دانش به پول، ارتباطات و غیره به آن نیاز دارید را تعریف کنید.

مکانیزم های بازخورد دهنده:

ایده اصلی نقشه سفر این است که شما به طور مداوم استراتژی خود را براساس کسب دانش جدید و حتی براساس بازخورد منظم که از محیط اطراف و عواطف خود می‌گیرید، به روز رسانی کنید. شما باید بینش های جدیدی را که به دست آورده اید بنویسید و براساس آن ، تصمیم بگیرید چه کار خواهید کرد، توقف کنید و به انجام دادن کارها ادامه دهید.

همچنین مهم است بدانید که شما نمی‌توانید توجه خود را صرفا به معیارهای سرسخت و منطقی معطوف کنید. باید احساسات خود و اتفاقاتی را که در محیط اطرافتان می افتد را در نظر بگیرید،همیشه تصویر بزرگ‌تری را باید در ذهن داشته باشید. به همین دلیل است که شما باید مرتبا نظرات را اعمال و سپس تنظیمات خود را در استراتژی خود انجام دهید. علاوه بر مراحل فرانید، این بخش مهم‌ترین بخش نقشه سفر هدف است.

فاکتور های ریسک-پاداش:

در مسیر رسیدن به هر هدف، با بسیاری از موانع مواجه خواهید شد، سطوح ریسک تغییر خواهند کرد، سوالات بی‌پاسخ زیادی خواهید داشت و می ترسید که با آنها روبرو بشوید.. همیشهمی توان ریسک کمتری کرد و شما همیشه باید به نسبت ریسک-پاداش توجه کنید. این قطعا چیزی مهم است که باید در نقشه سفر خود بگنجانید.

شاخه ها و انشعابات:

نقاط اتکا، شاخه‌ها و انشعابات، پتانسیل تغییرات بزرگ و کوچکی هستند که شما می‌توانید از آنها در فازهای مختلف فرآیند، در استراتژی تان پدید آورید. آن‌ها مسیرهای جایگزین هستند که شما می‌توانید هر زمانی را که با مانعی بر سر راه خود به سمت هدفتان روبرو می‌شوید انتخاب کنید. شما می‌دانید که برنامه شما ممکن است کار نکند، به همین دلیل است که باید آن را پویا نگه دارید و همیشه راه‌های جایگزینی در نظر داشته باشید که شما را قادر می‌سازد به جلو حرکت کنید.

چند چیز بسیار مهم در مورد نقشه سفر وجود دارد. برای اهداف کوچک، واضح است که این کار در این ابعاد زیاده روی است و شما باید آن را ساده سازی کنید. با در نظر گرفتن نوع هدفی که دارید، باید از عقل خودتان استفاده کنید تا تصمیم بگیرید کدام قسمت‌ها را نگه دارید و کدام را حذف کنید. برای اهداف بزرگ‌تر، مانند رسیدن به فیزیک بدنی مناسب، ثروتمند شدن، شروع کسب‌وکار خودتان، یادگیری یک مهارت سخت جدید و یا موارد مشابه، استفاده از تمام عناصر نقشه سفر منطقی به نظر می رسد. به خصوص اینکه اهداف بزرگ به الزامات بزرگ نیاز دارند.

اگر چنین نقشه‌ای داشته باشید و از آن پیروی کنید، هیچ چیزی وجود ندارد که بتواند شما را در راه رسیدن به اهداف تان متوقف کند. هیچ چیزی! خود نقشه به شما انگیزه می دهد. و این چیزی است که شما می‌خواهید و نیاز دارید. نقشه سفر هدف شما می‌تواند یک صفحه گسترده ( مانند اکسل )، یک سند، یک دفتر فیزیکی یا یک مشت طرح در یک مکان باشد. این باید به چیزی تبدیل شود که همیشه در اطراف خود انجام می‌دهید و شبیه کتاب مقدس تان است که از دید شما نباید خارج بشود.

یک مسئله مهم در مورد ساخت نقشه هدف این است که باید آن را قدم به قدم تکمیل کنید. ابتدا در ابعاد کوچک شروع کنید و سپس همواره آن را بهبود ببخشید ، المان ها جدید اضافه کنید، چیزهای کهنه را حذف و یادداشت‌های جدید بسازید. این سند زنده‌ای است که به طور مداوم باید به روز بشود.

راه های جایگزین و شاخه هایی برای مسیر اصلی تعیین کنید.

شما یک برنامه بسیار دقیق در نقشه سفرتان ایجاد کرده‌اید، اما از قبل می‌دانید که این برنامه ممکن است کارساز نباشد، شما می‌دانید که در مورد نحوه بروز موارد مختلف اشتباه می‌کنید، چون این برنامه کم یا بیش بر مفروضات شما ( که ممکن است کاملا با واقعیت ها تفاوت داشته باشد )استوار است.

با دانستن این موارد شما می توانید چندین تغییر در برنامه تان اعمال کنید.

شما می‌توانید در مورد موانع بالقوه ای را که ممکن است در مراحل مختلف با آن‌ها مواجه شوید فکر کنید.

شما می‌توانید از طوفان فکری، برای ایجاد مسیرهای جایگزین زمانی که با موانع مواجه شدید، استفاده کنید.

همچنین می‌توانید دقیقا مشخص کنید که چه زمانی باید تسلیم شوید، نه اینکه بسیار هزینه کنید و بازهم در مسیری اشتباه خودتان را غرق کنید.

شما مطلقا نمی توانید همه اتفاقاتی را که رخ خواهد داد را پیش‌بینی کنی. شما کاملا نمی‌دانید که چه اتفاقاتی می افتد و چه چیزهایی درست کار نخواهند کرد. اما قطعا می‌توانید با استفاده از طوفان ذهنی سناریو های بسیاری که در آن ها، کارها درست پیش نمی روند را پیش بینی کرده و به صورت ذهنی برای آنها آماده باشید.

شما همیشه می‌توانید به بزرگ‌ترین ریسکی که ممکن است متحمل شوید پیش از رخداد، فکر کنید و همانطور که در مسیر رسیدن به هدف پیش می روید،خودتان را با ریسک های کوچک تری که پیش بینی نکرده اید وفق دهید. همیشه می‌توانید درباره پیدا کردن نقاط اتکای بالقوه و نحوه کاهش ریسک از طوفان ذهنی استفاده کنید. شما این کار را با استفاده از شاخه ها و انشعابات انجام می دهید.

نقاط اتکا در زندگی شخصی یک تغییر بنیادی در استراتژی اصلی تان است.

شما مسیر خود را در زندگی عوض می‌کنید، اما شما هنوز هم همان دیدگاه آینده تان را حفظ می‌کنید و آنچه را که در مورد خودتان و محیط اطرافتان یاد گرفتید در نظر می گیرید. شما “هرباری که لازم بود”در مسیرتان نقاط اتکا را بوجود می آورید تا وقتی که مسیری که دقیقا مناسب شما است را پیدا کنید.

یک لیست از شاخه ها و انشعابات بالقوه در واقع لیستی از نقاط اتکایی است که در موردشان طوفان ذهنی داشته اید. شما همچنین می توانید زمانی که با یک مشکل و یا یک مانع مواجه می‌شوید، شاخه‌های بالقوه جدید و انشعابات را نیز اضافه کنید تا بتوانید گزینه‌های بسیار زیادی را بر روی میز تصمیم گیری تان داشته باشید.

شاخه‌های کوچک از مسیر اصلی، تغییرات کوچک و مینی آزمایش ها هستند که تصمیم می‌گیرید به منظور یافتن راه بهتری برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید، کوچک هستند. انحراف زیادی از مسیر اصلی ندارند لذا به هیچ تغییرات بزرگی در استراتژی نیاز ندارند.

از سوی دیگر، انشعابات، محورهای بزرگتری در زندگی شما هستند. شما یک پروژه یا فعالیت بزرگ را به یک مسیر کاملا جدید می برید.. شما چیزهایی را که یاد گرفتید را استفاده می کنید، قسمت‌های خوب را نگه دارید، و سایر بخش ها را کاملا تغییر می دهید. یک تغییر بنیادی!

اگر هیچ مسیر دیگری برای زمانی که با یک مشکل مواجه شدید ندارید، به راحتی در دام “تجزیه و تحلیل پیش از حد” گرفتار می شوید با افکاری مثل این که “چقدر بدشانس هستید”، قرار دادن خودتان در موقعیت قربانی، و غر زدن و شکایت کردن پشت سر هم. اما زمانی که بهترین جایگزین بعدی خود را بدانید، می‌توانید به سادگی وضعیت فعلی را کنار بگذارید ، شما اکنون مسیری جدید برای پیشروی دارید

یک نقشه صد روزه با دوره های بررسی ۲ هفته ای تدوین کنید.

در نقشه سفرتان باید تمام داده‌های مورد نیاز را داشته باشید تا همه چیز را به سطح عملیاتی برسانید و کارها و وظایفی را که هر روز برای رسیدن به هدفتان انجام می‌دهید را تعریف کنید. این مرحله در مورد تبدیل فرآیند به کار روزانه است. در این بخش از سه تعریف بنیادی برای مشخص کردن دوره های زمانی مان استفاده می کنیم.

۱۰۰ روزه:

مجموعه تمام فعالیت‌هایی است که شما برنامه‌ریزی می‌کنید در ۱۰۰ روز آینده انجام دهید. این زمان برای دیدن پیشرفت و جمع‌آوری اطلاعات کافی برای انجام هر گونه تنظیمات و بررسی نقاط اتکای ضروری کافی است.

بنابراین هر ۱۰۰ روز زمان برای تاکتیک‌های جدید بهبود یافته، اولویت‌بندی، تفکر، و گرفتن ۱۰۰ روز آینده جدی است. مثل این که آن‌ها همان ۱۰۰ روز نخستین هستند. هر بار. هر ۱۰۰ روز. شما یک بروز رسانی بزرگ در نقشه سفرتان انجام می دهید.

دوره های ۱۴ روزه:

از میان ۱۰۰ روزه ها، پس از آن شما برای هر کدام از دوره های ۱۴ روزه خود وظایفی را انتخاب می‌کنید. هر دوره یک بازه ۱۴ روزه است که در آن شما به سختی کار می‌کنید تا تمام موارد انتخاب‌شده از میان بخش ۱۰۰ روزه خود را تکمیل کنید.

تمام موارد انتخاب‌شده باید وظایف تبدیل و روی تخته Kanban شما قرار بگیرند. برای هر کار و در طول دو هفته، شما باید وظایف خود را از “انجام نشده” به “در حال انجام” و در نهایت به “انجام شده” منتقل کنید.

روزانه:

هر روز صبح شما باید جلسه ای با خودتان ( و یا تیم تان، اگر هدف گروهی ای دارید!)شروع کنید.

در جلسه صبحگاهی، شما یک بازنگری کوتاه را انجام می‌دهید که در آن از خودتان می پرسیددیروز چه کاری انجام دادید،  کدام سه وظیفه مهم را امروز انجام می دهید و اینکه چه چیزی مانع ازانجام آن وظایف می شود. شما هم چنین علامتی برای مشخص کردن درجه رضایت خود از انجام هر وظیفه مشخص می کنید.

لازم است هر روز سه وظیفه مهم را در نظر بگیرید. زیاد تر کردن آنها از تمرکز و دقت شما می کاهد و موجب سردرگمی می شود.

 

از اصول کلی اجایل استفاده کنید.

ویژگی های اجایل در مدیریت پروژه ( شکل اصلی آن ) و هدف گذاری ( شکلی که ما از آن استفاده می کنیم ) را شناختیم. هنگامی که از سیستمی استفاده می کنیم برای آن است که خودمان را با اصول کلی آن وفق می دهیم. اجایل نیز این گونه است و ما لازم داریم اصول کلی آن را رعایت کنیم. در بخش های قبل آن را کامل توضیح دادیم و اینجا تنها به طور خلاصه به آن اشاره می کنیم.

محدود کردن توانایی اثر بخش خودمان


پیدا کردن قالب مناسب خودمان


جستجو قبل از اجرا


تصویر سازی و تجسم


پیشرفت همیشگی


اطمینان داشتن به فرایندی که در آن هستیم.


بهینه سازی تمام بخش های زندگی


جستجوی امنیت و آرامش در درون خودمان


زندگی کردن با عشق و احترام برای خودمان و دیگران

چرا از اجایل در زندگی مان استفاده کنیم.

جواب ساده است: خوب کار می کند. شاید هنگامی که OKR را خواندید بگویید “اوه چقدر پیچیده” یا زمانی که درحال مطالعه اسمارت بودید این فکر که ” چه کسی از این سیستم خشک و زیادی ساده استفاده می کند” به ذهنتان خطور کرده باشد. اما اجایل این گونه نیست. اجایل سبک خودش را دارد.

توسط پیروان سیستمی که نامش “سبک وزن” است ایجاد شده است و مسلما ساده است. اما گول سادگی آن را نخورید. اجایل به شدت کارآمد است. اجایل یک سیستم قدیمی را تراشیده است. با بررسی مواردی ساده و واضح که نادیده گرفته شده بود چیزی زیباتر خلق کرده است. شما در اجایل دستتان باز است.

مثلا اگر هدفتان کوچک بود می توانید یک سری اصول بلندمدت را نادیده بگیرید. یا اگر هدفتان فردی نبود و تیمی در جریان کار دخیل بود از بخشی از اصول کارتیمی اجایل اصلی که برای بخش هدف گذاری نادیده گرفته ایم استفاده کنیم.

البته ممکن است شما از سبک اجایل خوشتان نیاید. بخواهید در یک مرتبه به هدف نهایی تان برسید. به راه تان مطمئن هستید و فکر میکنید حتی توپ هم شما را تکان نمی دهد. می توانید سیستمی دیگر را استفاده کنید. مثلا اسمارت را انتخاب کنید و با آن پیش بروید. اما باور کنید. حتی سازندگان اجایل هم فکر نمی کردند به این شکل سیستم شان خوب از آب در بیاید.

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
Search in posts
Search in pages